ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۳٩): در مورد این سخن الله متعال که می‌فرماید: ﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ١٠«منتظر روزی باش که آسمان، دود آشکاری پدیدار می‌کند»

باب (۳٩): در مورد این سخن الله متعال که می‌فرماید: ﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ١٠«منتظر روزی باش که آسمان، دود آشکاری پدیدار می‌کند»

۲۱۶۳ـ عَنْ مَسْرُوقٍ سقَالَ: كُنَّا عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ جُلُوسًا، وَهُوَ مُضْطَجِعٌ بَيْنَنَا، فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ، إِنَّ قَاصًّا عِنْدَ أَبْوَابِ كِنْدَةَ يَقُصُّ وَيَزْعُمُ أَنَّ آيَةَ الدُّخَانِ تَجِىءُ فَتَأْخُذُ بِأَنْفَاسِ الْكُفَّارِ، وَيَأْخُذُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ كَهَيْئَةِ الزُّكَامِ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ، وَجَلَسَ وَهُوَ غَضْبَانُ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ، مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ شَيْئًا فَلْيَقُلْ بِمَا يَعْلَمُ، وَمَنْ لَمْ يَعْلَمْ فَلْيَقُلِ: اللَّهُ أَعْلَمُ، فَإِنَّهُ أَعْلَمُ لأَحَدِكُمْ أَنْ يَقُولَ، لِمَا لاَ يَعْلَمُ: اللَّهُ أَعْلَمُ، فَإِنَّ اللَّهَ قَالَ لِنَبِيِّهِ ص: ﴿قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ[ص: ۸۶]. إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلَمَّا رَأَى مِنَ النَّاسِ إِدْبَارًا، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ سَبْعٌ كَسَبْعِ يُوسُفَ» قَالَ: فَأَخَذَتْهُمْ سَنَةٌ حَصَّتْ كُلَّ شَىْءٍ، حَتَّى أَكَلُوا الْجُلُودَ وَالْمَيْتَةَ مِنَ الْجُوعِ، وَيَنْظُرُ إِلَى السَّمَاءِ أَحَدُهُمْ فَيَرَى كَهَيْئَةِ الدُّخَانِ، فَأَتَاهُ أَبُو سُفْيَانَ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ جِئْتَ تَأْمُرُ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَبِصِلَةِ الرَّحِمِ، وَإِنَّ قَوْمَكَ قَدْ هَلَكُوا، فَادْعُ اللَّهَ لَهُمْ، قَالَ اللَّهُ : ﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ١٠ يَغۡشَى ٱلنَّاسَۖ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٞ١١إِلَى قَوْلِهِ ﴿إِنَّكُمۡ عَآئِدُونَ[الدخان:١٠-١۵] قَالَ: أَفَيُكْشَفُ عَذَابُ الآخِرَةِ؟ ﴿يَوۡمَ نَبۡطِشُ ٱلۡبَطۡشَةَ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ إِنَّا مُنتَقِمُونَ١٦[الدخان: ۱۶]. فَالْبَطْشَةُ يَوْمَ بَدْرٍ، وَقَدْ مَضَتْ آيَةُ الدُّخَانِ، وَالْبَطْشَةُ، وَاللِّزَامُ، وَآيَةُ الرُّومِ. (م/۲٧٩۸)

ترجمه: مسروق سمی‌گوید: عبد الله بن مسعود سدر میان ما دراز کشیده بود و ما کنارش نشسنه بودیم که مردی آمد و گفت: فردی داستان سرا در دروازه‌ی کنده، داستان سرایی می‌کند و می‌گوید: دودی خواهد آمد که کافران را قبضِ روح می‌کند و مؤمنان را دچار حالتی مانند سرماخوردگی می‌سازد. ابن مسعود که عصبانی شده بود، نشست و گفت: ای مردم! از الله متعال بترسید؛ هرکس که می‌داند، حرف بزند. و هرکس که نمی‌داند، بگوید: الله متعال بهتر می‌داند؛ زیرا یکی از نشانه‌های علم، آنست که انسان، چیزی را که نمی‌داند، بگوید: نمی‌دانم؛ همانا الله به پیامبرش فرمود: ﴿قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ٨٦[ص: ۸۶]. «بگو: من از شما در مقابل رساندن دین الله، هیچ پاداشی طلب نمی‌کنم و از زمره‌ی مدعیان دروغین نیستم».

و هنگامی که مردم به اسلام، پشت کردند، نبی اکرم صعلیه آنان چنین دعا کرد: «مرا علیه آنان با هفت سال مانند هفت سال دوران یوسف، کمک کن». پس دچار قحطسالی مهلکی شدند تا جایی که گوشت و استخوان حیوانات مرده را می‌خوردند. و هرگاه یکی از آنها به آسمان نگاه می‌کرد، آسمان را مانند دود، تیره و تار می‌دید. آنگاه، ابوسفیان نزد رسول الله صآمد و گفت: ای محمد! تو آمدی و به ما دستور دادی تا از الله متعال اطاعت کنیم و پیوند خویشاوندی را رعایت نماییم؛ هم اکنون، قوم‌ات دارد هلاک می‌شود؛ نزد الله، برای آنان، دعا کن. اینجا بود که الله متعال فرمود: تا ﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ١٠ يَغۡشَى ٱلنَّاسَۖ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٞ١١[الدخان: ۱۰-۱۱]. «منتظر روزی باش که آسمان، دود آشکاری پدیدار می‌کند؛ دودی که همه‌ی مردم را فرا می‌گیرد. این، عذاب دردناکی است. ـ مردم می‌گویندـ: پروردگارا! عذاب را از ما برطرف گردان، ایمان آورده‌ایم. چگونه این یادآوری برای آنان فایده‌ای دارد در حالی که قبلاً پیامبری با رسالتی روشن، نزد آنان آمده بود؛ سپس از او روی گردان شدند و گفتند: او دیوانه‌ای است که آموزش داده شده است. اگر زمان کوتاهی، عذاب را از شما برداریم، قطعاً شما به کفر بر می‌گردید».

آیا در صورتی که به کفرشان برگردند، عذاب آخرت نیز از آنان، برداشته می‌شود؟ ﴿يَوۡمَ نَبۡطِشُ ٱلۡبَطۡشَةَ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ إِنَّا مُنتَقِمُونَ١٦[الدخان: ۱۶]. «روزی که آنان را به سختی مؤاخذه می‌کنیم؛ همانا ما انتقام می‌گیریم».که منظور، همان روز بدر است و «لزاماً» نیز که به معنی الزام عذاب می‌باشد، همان روز بدر است. و زمان پیروزی روم هم گذشت.

۲۱۶۴ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ مَسعُودٍ سقَالَ: خَمْسٌ قَدْ مَضَيْنَ: الدُّخَانُ، وَاللِّزَامُ، وَالرُّومُ، وَالْبَطْشَةُ، وَالْقَمَرُ. (م/۲٧٩۸)

ترجمه: عبد الله بن مسعود سمی‌گوید: پنج نشانه‌ای که سپری شدند و گذشتند، عبارتند از: ۱ـ دخان (مردم، آسمان را بعلت قحط سالی شدید، مانند دود، تیره و تار می‌دیدند.) ۲ـ لِزام (که کفار روز بدر، گرفتار عذاب شدند). ۳ـ رومی‌ها (که اشاره به آیه‌ی ﴿غُلِبَتِ ٱلرُّومُ٢ فِيٓ أَدۡنَى ٱلۡأَرۡضِ وَهُم مِّنۢ بَعۡدِ غَلَبِهِمۡ سَيَغۡلِبُونَ٣[الروم: ۲-۳]. که شکست و پیروزی آنها متحقق گردید). ۴ـ مؤاخذه‌ی شدید (که در روز بدر برای کفار، اتفاق افتاد). ۵ـ دو نیم شدن ماه.