باب (۱۶): روز قیامت، کافر و منافق به نعمتهای الهی اعتراف میکنند
۱٩۳۳ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ سقَالَ: كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صفَضَحِكَ فَقَالَ: «هَلْ تَدْرُونَ مِمَّ أَضْحَكُ»؟ قَالَ: قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «مِنْ مُخَاطَبَةِ الْعَبْدِ رَبَّهُ، يَقُولُ: يَا رَبِّ أَلَمْ تُجِرْنِى مِنَ الظُّلْمِ؟ قَالَ: يَقُولُ: بَلَى، قَالَ: فَيَقُولُ: فَإِنِّى لاَ أُجِيزُ عَلَى نَفْسِى إِلاَّ شَاهِدًا مِنِّى، قَالَ: فَيَقُولُ: كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ شَهِيدًا، وَبِالْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ شُهُودًا، قَالَ: فَيُخْتَمُ عَلَى فِيهِ، فَيُقَالُ لأَرْكَانِهِ: انْطِقِى، قَالَ: فَتَنْطِقُ بِأَعْمَالِهِ، قَالَ: ثُمَّ يُخَلَّى بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْكَلاَمِ، قَالَ: فَيَقُولُ: بُعْدًا لَكُنَّ وَسُحْقًا، فَعَنْكُنَّ كُنْتُ أُنَاضِلُ». (م/۲٩۶٩)
ترجمه: انس بن مالک میگوید: مانزد رسول الله صبودیم که خندید و فرمود: «آیا علت خندیدن مرا میدانید»؟ ما گفتیم: الله متعال و پیامبرش بهتر میدانند. رسول الله صفرمود: «من از روش صحبت کردن بنده با پروردگارش میخندم؛ بنده به پروردگارش میگوید: مگر تعهد ندادهای که به من ستم نکنی؟ الله متعال میفرماید: بلی. بنده میگوید: من بجز خودم، هیچ گواه دیگری را نمیپذیرم. در این هنگام، بر دهانش مُهر میزنند و به اعضایش میگویند: صحبت کنید. پس اعضایش، اعمال او را بازگو میکنند. بعد از آن، او را آزاد می-گذارند تا صحبت کند. او به اعضایش میگوید: هلاک و نابود شوید؛ من از شما دفاع میکردم».