باب (۱۵): در مورد سمّ و خوردن گوسفند مسموم
۱۵۴۲ـ عَنْ أَنَسٍ س: أَنَّ امْرَأَةً يَهُودِيَّةً أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صبِشَاةٍ مَسْمُومَةٍ، فَأَكَلَ مِنْهَا فَجِىءَ بِهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صفَسَأَلَهَا عَنْ ذَلِكَ، فَقَالَتْ: أَرَدْتُ لأَقْتُلَكَ، قَالَ: «مَا كَانَ اللَّهُ لِيُسَلِّطَكِ عَلَى ذَاكِ»، قَالَ: أَوْ قَالَ: «عَلَىَّ»، قَالَ: قَالُوا: أَلاَ نَقْتُلُهَا؟ قَالَ: «لاَ»، قَالَ: فَمَا زِلْتُ أَعْرِفُهَا فِي لَهَوَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص. (م/۲۱٩۰)
ترجمه: انس سمیگوید: یک زن یهودی گوسفند مسمومی را برای رسول الله ص آورد و پیامبر اکرم ص هم از آن، تناول نمود. سپس آن زن را نزد رسول الله ص آوردند. پیامبر اکرم ص علت این کارش را از او پرسید. او گفت: میخواستم تو را بکشم. پیامبر اکرم ص فرمود: «الله متعال به تو چنین قدرتی نمیدهد یا اینکه الله متعال تو را برمن مسلط نمیگرداند» صحابه گفتند: آیا او را به قتل نرسانیم؟ رسول الله ص فرمود: «نه».