باب (۲۳): مردی که ازارش را متکبرانه، روی زمین بکشد، الله متعال به سوی او نگاه نمیکند
۱۳۵٩ـ عَن مُحَمَّد بنِ زيادٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ سـ وَرَأَى رَجُلاً يَجُرُّ إِزَارَهُ، فَجَعَلَ يَضْرِبُ الأَرْضَ بِرِجْلِهِ، وَهُوَ أَمِيرٌ عَلَى الْبَحْرَيْنِ ـ وَهُوَ يَقُولُ: جَاءَ الأَمِيرُ، جَاءَ الأَمِيرُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يَنْظُرُ إِلَى مَنْ يَجُرُّ إِزَارَهُ بَطَرًا». (م/۲۰۸٧)
ترجمه: محمد بن زیاد میگوید: ابوهریره سکه امیر بحرین بود، مردی را دید که ازارش را متکبرانه، روی زمین میکشد و پایش را به زمین میزند و میگوید: امیر آمد. امیر آمد.
راوی میگوید: شنیدم که ابوهریره س(با دیدن این صحنه) گفت: رسول الله صفرمود: «الله متعال به سوی مردی که ازارش را متکبرانه، روی زمین بکشد، نگاه نمیکند».