ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۱۰): آثار برکت نبی اکرم صدر روغن

باب (۱۰): آثار برکت نبی اکرم صدر روغن

۱۵۳۶ـ عَنْ جَابِرٍ: أَنَّ أُمَّ مَالِكٍ كَانَتْ تُهْدِى لِلنَّبِىِّ صفِي عُكَّةٍ لَهَا سَمْنًا، فَيَأْتِيهَا بَنُوهَا فَيَسْأَلُونَ الأُدْمَ وَلَيْسَ عِنْدَهُمْ شَىْءٌ، فَتَعْمِدُ إِلَى الَّذِي كَانَتْ تُهْدِى فِيهِ لِلنَّبِىِّ صفَتَجِدُ فِيهِ سَمْنًا، فَمَا زَالَ يُقِيمُ لَهَا أُدْمَ بَيْتِهَا حَتَّى عَصَرَتْهُ، فَأَتَتِ النَّبِيَّ ص، فَقَالَ: «عَصَرْتِيهَا»؟ قَالَتْ: نَعَمْ، قَالَ: «لَوْ تَرَكْتِيهَا مَا زَالَ قَائِمًا».

ترجمه: جابر می‌گوید: مادر مالک در یک مشک به رسول الله صروغن، هدیه می‌داد. آنگاه فرزندان ام مالک می‌آمدند و خورش می‌خواستند؛ اما چیزی در خانه وجود نداشت. پس مادر مالک به سوی مشکی می‌رفت که در آن برای پیامبر اکرم صهدیه می‌برد و در آن، روغن می‌یافت و همچنان، خورش خانه‌اش از آن مشک، تهیه می‌شد تا اینکه روزی، آن را فشرد. بعد از آن، نزد نبی اکرم صآمد (و علت تمام شدن آن را پرسید.) پیامبر اکرم صفرمود: «مشک را فشردی»؟ ام مالک گفت: بلی. فرمود: «اگر آن را به حال خودش می‌گذاشتی، همچنان روغن داشت».