باب (٩): مداوا با غسل
۱۴٧۲ـ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِىِّ سقَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صفَقَالَ: إِنَّ أَخِي اسْتَطْلَقَ بَطْنُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «اسْقِهِ عَسَلاً» فَسَقَاهُ، ثُمَّ جَاءَهُ فَقَالَ: إِنِّي سَقَيْتُهُ عَسَلاً فَلَمْ يَزِدْهُ إِلاَّ اسْتِطْلاَقًا، فَقَالَ لَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ جَاءَ الرَّابِعَةَ فَقَالَ: «اسْقِهِ عَسَلاً» فَقَالَ: لَقَدْ سَقَيْتُهُ فَلَمْ يَزِدْهُ إِلاَّ اسْتِطْلاَقًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «صَدَقَ اللَّهُ، وَكَذَبَ بَطْنُ أَخِيكَ». فَسَقَاهُ فَبَرَأَ. (م/۲۲۱٧)
ترجمه: ابوسعید خدری سمیگوید: مردی نزد نبی اکرم صآمد و گفت: برادرم اسهال است. رسول الله صفرمود: «به او عسل بده».
آن مرد، دوباره آمد و گفت: به او عسل دادم؛ اما باعث افزایش اسهال او گردید. پیامبر اکرم صتا سه بار که آن مرد میآمد، همان دستور اولش را تکرار مینمود. و هنگامی که برای چهارمین بار آمد، بار دیگر رسول الله صفرمود: «به او عسل بده». آن مرد گفت: به او عسل دادم؛ ولی اسهالش بیشتر شد. پیامبر اکرم صفرمود: «الله متعال راست گفته است؛ ولی شکم برادرت، دروغ میگوید (صلاحیت خوب شدن ندارد.) ابو سعید خدری میگوید: آن مرد، این بار هم به برادرش عسل داد و سرانجام، شفا یافت.