باب (۳۵): دربارهی فتح قسطنطنیه
۲۰۲٩ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَنْزِلَ الرُّومُ بِالأَعْمَاقِ، أَوْ بِدَابِقَ، فَيَخْرُجُ إِلَيْهِمْ جَيْشٌ مِنَ الْمَدِينَةِ، مِنْ خِيَارِ أَهْلِ الأَرْضِ يَوْمَئِذٍ، فَإِذَا تَصَافُّوا قَالَتِ الرُّومُ: خَلُّوا بَيْنَنَا وَبَيْنَ الَّذِينَ سَبَوْا مِنَّا نُقَاتِلْهُمْ، فَيَقُولُ الْمُسْلِمُونَ: لاَ، وَاللَّهِ لاَ نُخَلِّى بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ إِخْوَانِنَا، فَيُقَاتِلُونَهُمْ، فَيَنْهَزِمُ ثُلُثٌ لاَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَبَدًا، وَيُقْتَلُ ثُلُثُهُمْ، أَفْضَلُ الشُّهَدَاءِ عِنْدَ اللَّهِ، وَيَفْتَتِحُ الثُّلُثُ، لاَ يُفْتَنُونَ أَبَدًا، فَيَفْتَتِحُونَ قُسْطُنْطِينِيَّةَ، فَبَيْنَمَا هُمْ يَقْتَسِمُونَ الْغَنَائِمَ، قَدْ عَلَّقُوا سُيُوفَهُمْ بِالزَّيْتُونِ، إِذْ صَاحَ فِيهِمُ الشَّيْطَانُ: إِنَّ الْمَسِيحَ قَدْ خَلَفَكُمْ فِي أَهْلِيكُمْ فَيَخْرُجُونَ، وَذَلِكَ بَاطِلٌ، فَإِذَا جَاءُوا الشَّأْمَ خَرَجَ، فَبَيْنَمَا هُمْ يُعِدُّونَ لِلْقِتَالِ، يُسَوُّونَ الصُّفُوفَ، إِذْ أُقِيمَتِ الصَّلاَةُ، فَيَنْزِلُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ عَلَيهِ السَّلامُ، فَأَمَّهُمْ فَإِذَا رَآهُ عَدُوُّ اللَّهِ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ، فَلَوْ تَرَكَهُ لاَنْذَابَ حَتَّى يَهْلِكَ، وَلَكِنْ يَقْتُلُهُ اللَّهُ بِيَدِهِ، فَيُرِيهِمْ دَمَهُ فِي حَرْبَتِهِ». (م/۲۸٩٧)
ترجمه: ابوهریره سمیگوید: رسول الله صفرمود: «قیامت برپا نمیشود تا زمانی که رومیها به اعماق یا دابق (مکانی در نزدیکی حلب در سرزمین شام) نیایند؛ آنگاه، سپاهی از مردم مدینه که بهترین افراد آن روزگار هستند، بسوی آنان میروند؛ هنگامی که در برابر هم قرار بگیرند، رومیها میگویند: ما را با کسانی که از ما اسیر گرفتهاند، به حال خود بگذارید تا با آنان بجنگیم. مسلمانان میگویند: نه، سوگند به الله، شما را با آنها رها نمیکنیم. اینگونه مسلمانان با آنها میجنگند و یک سوم آنها شکست میخورند که هرگز الله متعال توبهی آنها را قبول نمیکند. و یک سوم آنها کشته میشوند که بهترین شهدا نزد الله متعال هستند. و یک سوم دیگر آنها پیروز میشوند و هرگز دچار فتنه نمیشوند. همچنین این گروه، قسطنطنیه را فتح می-کنند. سپس آنان، شمشیرهایشان را به درختان زیتون، آویزان میکنند و مشغول تقسیم غنایم میشوند که شیطان میان آنها فریاد میزند: دجال به خانوادههای شما حمله کرده است. آنها با شنیدن این سخن، حرکت میکنند؛ حال آنکه این، سخن باطلی است؛ اما هنگامی که به شام میرسند، دجال ظهور میکند. آنها خودشان را برای جنگ آماده میکنند و صفهایشان را تنظیم میکنند که نماز برپا میگردد و عیسی بن مریم ÷ فرود میآید و نماز را برایشان، امامت میکند. پس هنگامی که دشمن الله؛ دجال؛ عیسی ÷ را میبیند، مانند نمکی که در آب، ذوب میشود، ذوب و نابودی او شروع میشود؛ طوری که اگر عیسی ÷ او را به حال خود بگذارد، خودش هلاک و نابود میگردد؛ اما الله متعال او را بدست عیسی ÷ به قتل میرساند. پس عیسی ÷ اثر خون دجال را روی نیزهاش به مسلمانان، نشان می-دهد.