باب (۵): در مورد فتنهها و ویژگیهای آنها
۱٩٩۲ـ عَن ابي إِدْرِيسَ الْخَوْلاَنِىَّ كَانَ يَقُولُ: قَالَ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ س: وَاللَّهِ إِنِّي لأَعْلَمُ النَّاسِ بِكُلِّ فِتْنَةٍ هِيَ كَائِنَةٌ، فِيمَا بَيْنِي وَبَيْنَ السَّاعَةِ، وَمَا بِي إِلاَّ أَنْ يَكُونَ رَسُولُ اللَّهِ صأَسَرَّ إِلَيَّ فِي ذَلِكَ شَيْئًا، لَمْ يُحَدِّثْهُ غَيْرِى، وَلَكِنْ رَسُولُ اللَّهِ صقَالَ، وَهُوَ يُحَدِّثُ مَجْلِسًا أَنَا فِيهِ عَنِ الْفِتَنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صوَهُوَ يَعُدُّ الْفِتَنَ: «مِنْهُنَّ ثَلاَثٌ لاَ يَكَدْنَ يَذَرْنَ شَيْئًا، وَمِنْهُنَّ فِتَنٌ كَرِيَاحِ الصَّيْفِ، مِنْهَا صِغَارٌ وَمِنْهَا كِبَارٌ» قَالَ حُذَيْفَةُ: فَذَهَبَ أُولَئِكَ الرَّهْطُ كُلُّهُمْ غَيْرِى. (م/۲۸٩۱)
ترجمه: ابو ادریس خولانی میگوید: حذیفه بن یمان سگفت: سوگند به الله، شناخت من نسبت به هر فتنهای که از هم اکنون تا قیام قیامت، اتفاق میافتد از همهی مردم، بیشتر است؛ علت آن هم این است که رسول الله صرازهایی را در این زمینه، به من گفت که از دیگران، دریغ ورزید. البته رسول الله صدر مجلسی که من نیز در آن، حضور داشتم در مورد فتنهها صحبت نمود و در اثنای برشمردن آنها فرمود: «سه فتنه هستند که چه بسا هیچ چیز نگذارند (همه چیز را نابود کنند.) و برخی از این فتنهها مانند بادهای تابستانی هستند؛ (از شدت اندکی برخوردارند.) بعضی از آنها کوچک، و بعضی دیگر، بزرگ هستند». حذیفه میگوید: بجز من، تمام اهل آن مجلس، از دنیا رفتهاند.
۱٩٩۳ـ عَنْ حُذَيْفَةَ سقَالَ: قَامَ فِينَا رَسُولُ اللَّهِ صمَقَامًا، مَا تَرَكَ شَيْئًا يَكُونُ فِي مَقَامِهِ ذَلِكَ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ، إِلاَّ حَدَّثَ بِهِ، حَفِظَهُ مَنْ حَفِظَهُ وَنَسِيَهُ مَنْ نَسِيَهُ، قَدْ عَلِمَهُ أَصْحَابِى هَؤُلاَءِ، وَإِنَّهُ لَيَكُونُ مِنْهُ الشَّىْءُ قَدْ نَسِيتُهُ فَأَرَاهُ فَأَذْكُرُهُ، كَمَا يَذْكُرُ الرَّجُلُ وَجْهَ الرَّجُلِ إِذَا غَابَ عَنْهُ، ثُمَّ إِذَا رَآهُ عَرَفَهُ. (م/۲۸٩۱)
ترجمه: حذیفه سمیگوید: رسول الله صدر میان ما ایستاد (و به سخنرانی پراخت) و هر چیزی را که تا قیامت اتفاق میافتد، برای ما بیان نمود. بعضیها سخنانش را حفظ نمودند و برخی دیگر، فراموش کردند. این دوستانم که در اینجا حضور دارند، ایستادن نبی اکرم صرا به خاطر دارند. و چه بسا که یکی از اموری را که من فراموش کردهام، اتفاق میافتد؛ پس با دیدن آن، به یادم میآید؛ همانگونه که یک شخص، فردی را میبیند و بعد از غیابش، او را فراموش میکند؛ اما هنگامی که او را میبیند، به خاطر میآورد.
۱٩٩۴ـ عَنْ حُذَيْفَةَ سأَنَّهُ قَالَ: أَخْبَرَنِى رَسُولُ اللَّهِ صبِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ، فَمَا مِنْهُ شَىْءٌ إِلاَّ قَدْ سَأَلْتُهُ، إِلاَّ أَنِّي لَمْ أَسْأَلْهُ: مَا يُخْرِجُ أَهْلَ الْمَدِينَةِ مِنَ الْمَدِينَةِ. (م/۲۸٩۱)
ترجمه: حذیفه سمیگوید: رسول الله صمرا از فتنههایی که تا قیام قیامت، اتفاق میافتد، باخبر ساخت؛ من در مورد همهی فتنهها از ایشان، پرسیدم؛ فقط سؤال نکردم که چه چیزی باعث بیرون رفتن مردم مدینه از شهر مدینه میشود.
عَن ابي زَيْدٍ يَعْنِى عَمْرَو بْنَ أَخْطَبَ سقَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صالْفَجْرَ، وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الظُّهْرُ، فَنَزَلَ فَصَلَّى، ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الْعَصْرُ، ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَخَطَبَنَا حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ، فَأَخْبَرَنَا بِمَا كَانَ وَبِمَا هُوَ كَائِنٌ، فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا. (م/۲۸٩۲)
ترجمه: ابو زید (عمرو بن اخطب) سمیگوید: رسول الله صنماز صبح را برای ما امامت نمود و بالای منبر رفت و تا ظهر برای ما سخنرانی نمود. آنگاه، از منبر پایین آمد و نماز خواند و دوباره، بالای منبر رفت و تا نماز عصر، سخنرانی نمود. بعد از آن، پایین آمد و نماز خواند و بار دیگر، بالای منبر رفت و تا هنگام غروب خورشید برای ما سخنرانی نمود و ما را از آنچه که اتفاق افتاده است و آنچه که اتفاق خواهد افتاد، با خبر ساخت. فردی از ما این چیزها را بهتر میداند که از حافظهی بهتری برخوردار است.