باب (٧): دربارهی صرع (بیهوش شدن) و ثواب آن
۱۴٧۰ـ عَن عَطَاءِ بْنُ أَبِي رَبَاحٍ قَالَ: قَالَ لِي ابْنُ عَبَّاسٍ ل: أَلاَ أُرِيكَ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟ قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: هَذِهِ الْمَرْأَةُ السَّوْدَاءُ، أَتَتِ النَّبِيَّ صقَالَتْ: إِنِّي أُصْرَعُ، وَإِنِّى أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ لِي، قَالَ: «إِنْ شِئْتِ صَبَرْتِ وَلَكِ الْجَنَّةُ، وَإِنْ شِئْتِ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَكِ» قَالَتْ: أَصْبِرُ، قَالَتْ: فَإِنِّى أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ أَنْ لاَ أَتَكَشَّفَ، فَدَعَا لَهَا. (م/۲۵٧۶)
ترجمه: عطا بن ابی رباح میگوید: ابن عباس لبه من گفت: آیا زنی بهشتی به تو نشان ندهم؟ گفتم: بلی. گفت: این زن سیاه پوست، نزد نبی اکرم صآمد و گفت: من بیهوش میشوم وبرهنه میگردم؛ لذا نزد الله متعال برایم دعا کن (تا این مشکلم برطرف گردد.) رسول الله صفرمود: «اگر میخواهی، صبر کن. و در عوض، به بهشت میروی. و اگر نه، از الله متعال میخواهم تا تو را شفا دهد». این زن گفت: صبر میکنم. اما هنگام بیهوشی برهنه میشوم؛ از الله متعال بخواه تا برهنه نشوم. آنگاه رسول الله صبرایش دعا نمود تا برهنه نشود.