باب (۳۲): فضایل عبد الله بن جعفر بن ابی طالب ل
۱۶۸۸ـ عَن عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ لقَالَ: كَانَ النَّبِىُّ صإِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ تُلُقِّىَ بِنَا، قَالَ: فَتُلُقِّىَ بِي وَبِالْحَسَنِ أَوْ بِالْحُسَيْنِ، قَالَ: فَحَمَلَ أَحَدَنَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَالآخَرَ خَلْفَهُ، حَتَّى دَخَلْنَا الْمَدِينَةَ. (م/۲۴۲۸)
ترجمه: عبد الله بن جعفر ل میگوید: هرگاه، رسول الله صاز سفر میآمد، ما را برای استقبال ایشان میبردند. یک بار، من و حسن یا حسین به استقبال ایشان رفتیم. پیامبر اکرم صیکی از ما را جلویش، و دیگری را پشت سرش سوار نمود تا اینکه وارد مدینه شدیم.
۱۶۸۸ م ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ لقَالَ: أَرْدَفَنِي رَسُولُ اللَّهِ صذَاتَ يَوْمٍ خَلْفَهُ، فَأَسَرَّ إِلَيَّ حَدِيثًا، لاَ أُحَدِّثُ بِهِ أَحَدًا مِنَ النَّاسِ. (م/۲۴۲٩)
ترجمه: عبد الله بن جعفر ل میگوید: روزی، رسول الله صمرا پشت سرش بر مرکب، سوار نمود و رازی به من گفت که به هیچکس نمیگویم.