باب (۲۱): فضایل ام المؤمنین خدیجه لهمسر گرامی نبی اکرم ص
۱۶٧۰ـ عَن عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيًّا سبِالْكُوفَةِ يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صيَقُولُ: «خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ» قَالَ أَبُو كُرَيْبٍ: وَأَشَارَ وَكِيعٌ إِلَى السَّمَاءِ وَالأَرْضِ. (م/۲۴۳۰)
ترجمه: عبد الله بن جعفر میگوید: شنیدم که علی بن ابی طالب سدر کوفه میگفت: شنیدم که رسول الله صفرمود: «بهترین زن امتهای گذشته، مریم دختر عمران، و بهترین زن امت من، خدیجه است».
ابوکریب میگوید: وکیع هنگام روایت این حدیث، به آسمان و زمین اشاره مینمود.
۱۶٧۱ـ عَن ابي هُرَيْرَةَ سقَالَ: أَتَى جِبْرِيلُ النَّبِيَّ صفَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْكَ، مَعَهَا إِنَاءٌ فِيهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ، فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلاَمَ مِنْ رَبِّهَا ﻷ، وَمِنِّى وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ، لاَ صَخَبَ فِيهِ وَلاَ نَصَبَ. (م/۲۴۳۳)
ترجمه: ابوهریره سمیگوید: جبریل نزد نبی اکرم صآمد و گفت: او خدیجه است که با ظرفی از خورش یا غذا و یا آب میآید. پس هنگامی که نزد تو آمد، از طرف پرودگارش و از طرف من به او سلام برسان و او را به خانهای در بهشت بشارت بده که از مروارید میان تهی، ساخته شده است و هیچگونه خستگی و سر و صدایی در آن، وجود ندارد.
۱۶٧۲ـ عَنْ عَائِشَةَ بقَالَتْ: مَا غِرْتُ عَلَى نِسَاءِ النَّبِيِّ صإِلاَّ عَلَى خَدِيجَةَ، وَإِنِّى لَمْ أُدْرِكْهَا، قَالَتْ: وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صإِذَا ذَبَحَ الشَّاةَ فَيَقُولُ: «أَرْسِلُوا بِهَا إِلَى أَصْدِقَاءِ خَدِيجَةَ» قَالَتْ: فَأَغْضَبْتُهُ يَوْمًا فَقُلْتُ: خَدِيجَةَ؟ فَقَالَ: «إِنِّى قَدْ رُزِقْتُ حُبَّهَا». (م/۲۴۳۵)
ترجمه: عایشهلمیگوید: بر هیچ یک از همسران نبی اکرم صبه اندازهی خدیجه، رشک نبردم. البته من در زمان ایشان نبودم؛ ولی هرگاه رسول الله صگوسفندی ذبح مینمود، میفرمود: «بخشی از آن را برای دوستان خدیجه بفرستید». عایشه لمیگوید: روزی، نبی اکرم صرا خشمگین ساختم و گفتم: چرا همیشه از خدیجه صحبت میکنید؟ فرمود: «محبت او در دلم جای گرفته است».
۱۶٧۳ـ عَنْ عَائِشَةَ ب قَالَتْ: لَمْ يَتَزَوَّجِ النَّبِيُّ صعَلَى خَدِيجَةَ حَتَّى مَاتَتْ. (م/۲۴۳۶)
ترجمه: عایشه ل میگوید: تا زمانی که خدیجه ل وفات نکرد، نبی اکرم صبا زنی دیگر ازدواج ننمود.
۱۶٧۴ـ عَنْ عَائِشَةَ ب قَالَتِ: اسْتَأْذَنَتْ هَالَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، أُخْتُ خَدِيجَةَ، عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صفَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِيجَةَ فَارْتَاحَ لِذَلِكَ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ هَالَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ» فَغِرْتُ فَقُلْتُ: وَمَا تَذْكُرُ مِنْ عَجُوزٍ مِنْ عَجَائِزِ قُرَيْشٍ، حَمْرَاءِ الشِّدْقَيْنِ، هَلَكَتْ فِي الدَّهْرِ، فَأَبْدَلَكَ اللَّهُ خَيْرًا مِنْهَا. (م/۲۴۳٧)
ترجمه: عایشه لمیگوید: هاله دختر خویلد؛ خواهر خدیجه ل؛ از رسول الله صاجازهی ورود خواست. پیامبر اکرم صچون از شنیدن صدای او به یاد اجازه خواستن خدیجه لافتاد، خوشحال شد و فرمود: «بار الها! هاله است». عایشه میگوید: از شنیدن این جمله، رشک بردم و گفتم: چرا از پیر زنی قریشی که سرخی لثههایش آشکار بود (دندان نداشت) و مدتها است که از دنیا رفته است این همه یاد میکنی در حالی که الله متعال، زنانی بهتر از او به شما عنایت فرموده است.