باب (۴): کسی که بنشیند و به یاد الله متعال باشد
۱۸۸٩ـ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ سقَالَ: خَرَجَ مُعَاوِيَةُ عَلَى حَلْقَةٍ فِي الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: مَا أَجْلَسَكُمْ؟ قَالُوا: جَلَسْنَا نَذْكُرُ اللَّهَ، قَالَ: آللَّهِ مَا أَجْلَسَكُمْ إِلاَّ ذَاكَ؟ قَالُوا: وَاللَّهِ مَا أَجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاكَ، قَالَ: أَمَا إِنِّي لَمْ أَسْتَحْلِفْكُمْ تُهْمَةً لَكُمْ، وَمَا كَانَ أَحَدٌ بِمَنْزِلَتِى مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صأَقَلَّ عَنْهُ حَدِيثًا مِنِّى، وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صخَرَجَ عَلَى حَلْقَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: «مَا أَجْلَسَكُمْ»؟ قَالُوا: جَلَسْنَا نَذْكُرُ اللَّهَ وَنَحْمَدُهُ عَلَى مَا هَدَانَا لِلإِسْلاَمِ، وَمَنَّ بِهِ عَلَيْنَا، قَالَ: «آللَّهِ مَا أَجْلَسَكُمْ إِلاَّ ذَاكَ»؟ قَالُوا: وَاللَّهِ مَا أَجْلَسَنَا إِلاَّ ذَاكَ قَالَ: «أَمَا إِنِّي لَمْ أَسْتَحْلِفْكُمْ تُهْمَةً لَكُمْ، وَلَكِنَّهُ أَتَانِى جِبْرِيلُ فَأَخْبَرَنِى أَنَّ اللَّهَ ﻷيُبَاهِى بِكُمُ الْمَلاَئِكَةَ». (م/۲٧۰۱)
ترجمه: از ابو سعید خدری سروایت است که: معاویه سنزد جمعی که در مسجد، گِرد هم نشسته بودند، رفت و گفت: چرا اینجا نشستهاید؟ آنان گفتند: اینجا نشستهایم و ذکر الله متعال را میکنیم. معاویه گفت: شما را به الله سوگند، هدفی بجز این ندارید؟ گفتند: به الله سوگند، هیچ انگیزهای بجز این نداریم. معاویه گفت: من شما را به دلیل متهم ساختن (به دروغگویی) سوگند ندادم؛ شما باید بدانید که من از تمام کسانی که منزلتی مانند منزلت من نزد رسول الله صداشتهاند، حدیث کمتری روایت نمودهام؛ باری، رسول الله ص نزد جمعی از یارانش که در مسجد، گِرد هم نشسته بودند، رفت و فرمود: «چرا اینجا نشستهاید»؟ آنان گفتند: اینجا نشستهایم و ذکر الله متعال را میکنیم و الله متعال را بخاطر منتی که بر ما گذاشته و ما را به سوی اسلام، هدایت نموده، سپاس میگوییم. رسول الله صفرمود: شما را به الله سوگند، هدفی بجز این ندارید؟ گفتند: به الله سوگند، هیچ انگیزهای بجز این نداریم. رسول الله صفرمود: «من شما را به دلیل متهم ساختن (به دروغگویی) سوگند ندادم؛ ولی جبرئیل ÷ نزد من آمد و مرا اطلاع داد که الله متعال به وسیلهی شما نزد فرشتگان افتخار میکند».