باب (۱۸): دربارهی نوشیدن عسل و نبید و شیر و آب
۱۲۸۳ـ عَنْ أَنَسٍ سقَالَ: لَقَدْ سَقَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص، بِقَدَحِى هَذَا، الشَّرَابَ كُلَّهُ، الْعَسَلَ وَالنَّبِيذَ وَالْمَاءَ وَاللَّبَنَ. (م/۲۰۰۸)
۱۲۸۳ـ از انس بن مالک سروایت است که گفت: با این لیوانم همهی نوشیدنیها از قبیل عسل، نبید (آب خرما)، آب و شیر را به رسول الله صتقدیم نمودم.
۱۲۸۴ـ عن الْبَرَاءَ سقَالَ: لَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صمِنْ مَكَّةَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَتْبَعَهُ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِكِ بْنِ جُعْشُمٍ، قَالَ فَدَعَا عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صفَسَاخَتْ فَرَسُهُ، فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ لِي وَلاَ أَضُرُّكَ، قَالَ فَدَعَا اللَّهَ، قَالَ فَعَطِشَ رَسُولُ اللَّهِ صفَمَرُّوا بِرَاعِى غَنَمٍ، قَالَ أَبُوبَكْرٍ الصِّدِّيقُ: فَأَخَذْتُ قَدَحًا فَحَلَبْتُ فِيهِ لِرَسُولِ اللَّهِ صكُثْبَةً مِنْ لَبَنٍ، فَأَتَيْتُهُ بِهِ فَشَرِبَ حَتَّى رَضِيتُ. (م/۲۰۰٩)
ترجمه: براء سمیگوید: هنگامی که رسول الله صاز مکه به مدینه میآمد، سراقه بن مالک به جُعشم به تعقیب او پرداخت. پیامبر اکرم صاو را نفرین نمود. در نتیجه، اسبش در زمین فرو رفت. سراقه گفت: برایم دعا کن؛ با تو کاری ندارم. نبی اکرم صبرای او دعا نمود.
سپس رسول الله صتشنه شد و گذرش به چوپانی افتاد. ابوبکر صدیق سمیگوید: لیوانی برداشتم و برای پیامبر اکرم صدر آن، اندکی شیر دوشیدم و نزد ایشان بردم. رسول الله صبه اندازهای از آن شیر نوشید که من خرسند شدم.
۱۲۸۵ـ عَن ابي هُرَيْرَةَ س: إِنَّ النَّبِيَّ صأُتِىَ لَيْلَةَ أُسْرِىَ بِهِ، بِإِيلِيَاءَ، بِقَدَحَيْنِ مِنْ خَمْرٍ وَلَبَنٍ، فَنَظَرَ إِلَيْهِمَا فَأَخَذَ اللَّبَنَ، فَقَالَ لَهُ جِبْرِيلُ، عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَاكَ لِلْفِطْرَةِ، لَوْ أَخَذْتَ الْخَمْرَ، غَوَتْ أُمَّتُكَ. (م/۱۶۸)
ترجمه: ابوهریره سمیگوید: شبی که نبی اکرم صبه ایلیاء (بیت المقدس) برده شد، برای او یک لیوان شراب و یک لیوان شیر آوردند. پیامبر اکرم صبه آنها نگاه کرد و شیر را برداشت. جبرئیل ÷ به او گفت: الله متعال را سپاس میگویم که تو را به فطرت رهنمون گردید؛ اگر شراب را برمیداشتی، امت تو گمراه میشد.