ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۱۶): کنیه گذاشتن برای بچه‌ی خردسال

باب (۱۶): کنیه گذاشتن برای بچه‌ی خردسال

۱۴۱۴ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ سقَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صأَحْسَنَ النَّاسِ خُلُقًا، وَكَانَ لِي أَخٌ يُقَالُ لَهُ أَبُو عُمَيْرٍ ـ قَالَ أَحْسِبُهُ قَالَ ـ كَانَ فَطِيمًا، قَالَ: فَكَانَ إِذَا جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صفَرَآهُ قَالَ: «أَبَا عُمَيْرٍ، مَا فَعَلَ النُّغَيْرُ»؟ قَالَ: فَكَانَ يَلْعَبُ بِهِ. (م/۲۱۵۰)

ترجمه: انس بن مالک سمی‌گوید: رسول الله صاز همه‌ی مردم، اخلاق بهتری داشت. من برادر کوچکی داشتم که به او ابوعمیر می‌گفتند. راوی می‌گوید: فکر می‌کنم که گفت: دوران شیرخوارگی‌اش به پایان رسیده بود. هر گاه رسول الله صمی‌آمد و او را می‌دید، می‌فرمود: «ای ابوعمیر! حال نُغَیر چطور است»؟ نغیر، پرنده‌ی کوچکی بود که ابوعمیر با آن، بازی می‌کرد.