باب (۲) دربارهی سخنانی که جنها، اسراق سمع میکنند
۱۴٩۴ـ عَن عَائِشَةُ ب قَالَت: سَأَلَ أُنَاسٌ رَسُولَ اللَّهِ صعَنِ الْكُهَّانِ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص: «لَيْسُوا بِشَىْءٍ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنَّهُمْ يُحَدِّثُونَ أَحْيَانًا الشَّىْءَ يَكُونُ حَقًّا؟ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «تِلْكَ الْكَلِمَةُ مِنَ الْجِنِّ يَخْطَفُهَا الْجِنِّىُّ فَيَقُرُّهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ قَرَّ الدَّجَاجَةِ، فَيَخْلِطُونَ فِيهَا أَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ كَذْبَةٍ». (م/۲۲۲۸)
ترجمه: عایشه ل میگوید: گروهی از رسول الله صدربارهی کاهنان پرسیدند. پیامبر اکرم صدرپاسخ به آنان فرمود: «چیزی نیستند». (سخن آنان، هیچ اعتباری ندارد.) صحابه عرض کردند: یا رسول الله! گاهی، سخنانی میگویند که حقیقت دارد؟ رسول الله صفرمود: «آن سخن حق است که یک جن (شیطان) آن را (از عالم بالا) استراق سمع میکند و مانند کرکری خواندن مرغ به گوش دوستش میرساند. آنگاه، کاهنان، صد دروغ به آن میافزایند» (و به مردم میگویند.)
۱۴٩۵ـ عَن عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ لقَالَ: أَخْبَرَنِى رَجُلٌ وفي رواية: رجالٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صمِنَ الأَنْصَارِ: أَنَّهُمْ بَيْنَمَا هُمْ جُلُوسٌ لَيْلَةً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صرُمِىَ بِنَجْمٍ فَاسْتَنَارَ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَاذَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، إِذَا رُمِىَ بِمِثْلِ هَذَا»؟ قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، كُنَّا نَقُولُ وُلِدَ اللَّيْلَةَ رَجُلٌ عَظِيمٌ، وَمَاتَ رَجُلٌ عَظِيمٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «فَإِنَّهَا لاَ يُرْمَى بِهَا لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلاَ لِحَيَاتِهِ، وَلَكِنْ رَبُّنَا، تَبَارَكَ وَتَعَالَى اسْمُهُ، إِذَا قَضَى أَمْرًا سَبَّحَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ، ثُمَّ سَبَّحَ أَهْلُ السَّمَاءِ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، حَتَّى يَبْلُغَ التَّسْبِيحُ أَهْلَ هَذِهِ السَّمَاءِ الدُّنْيَا، ثُمَّ قَالَ الَّذِينَ يَلُونَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ لِحَمَلَةِ الْعَرْشِ: مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ؟ فَيُخْبِرُونَهُمْ مَاذَا قَالَ»، قَالَ: «فَيَسْتَخْبِرُ بَعْضُ أَهْلِ السَّمَوَاتِ بَعْضًا، حَتَّى يَبْلُغَ الْخَبَرُ هَذِهِ السَّمَاءَ الدُّنْيَا، فَتَخْطَفُ الْجِنُّ السَّمْعَ فَيَقْذِفُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ، وَيُرْمَوْنَ بِهِ، فَمَا جَاءُوا بِهِ عَلَى وَجْهِهِ فَهُوَ حَقٌّ وَلَكِنَّهُمْ يَقْرِفُونَ فِيهِ وَيَزِيدُونَ». (م/۲۲۲٩)
ترجمه: عبدالله بن عباس لمیگوید: یک مرد ـ و در روایتی ـ چند مرد از یاران نبی اکرم صاز انصار به من اطلاع دادند که شبی، همراه رسول الله صنشسته بودند. ناگهان، ستارهای پرتاب شد و هوا روشن گردید. رسول الله صبه آنان فرمود: «در دوران جاهلیت، هنگامی که چنین ستارهای پرتاب میشد، شما چه میکردید»؟ گفتند: الله و رسولش بهتر میدانند کهموضوع چیست؛ البته ما معتقد بودیم که امشب، مرد بزرگی به دنیا آمده و مرد بزرگی، از دنیا رفته است. رسول الله صفرمود: «ستاره به سبب موت و حیات کسی پرتاب نمیشود؛ ولی پروردگار ما ـ که نامش بزرگ و بلند مرتبه است ـ هنگامی که دستوری، صادر مینماید، فرشتگان حمل کنندهی عرش، تسبیح میگویند. سپس ساکنان آسمان بعدی، تسبیح میگویند (و همینگونه تسبیح گفتن ساکنان آسمانها ادامه پیدا میکند) تا اینکه صدای تسبیح گفتن به این آسمان دنیا میرسد. آنگاه فرشتگانی که بعد از فرشتگان حمل کنندهی عرش قرار دارند از آنان حمل کنندگان عرش میپرسند که پروردگار شما چه گفت. حمل کنندگان عرش، سخن الله متعال را به آنها میگویند. و اینگونه این خبر در میان ساکنان آسمان، رد و بدل میشود تا اینکه به آسمان دنیا میرسد. جنها در آسمان دنیا، استراق سمع میکنند و خبر را به دوستانشان (از انسانهای روی زمین) میرسانند. اینجاست که ستارگان بسوی آنها پرتاب میشود. به هر حال، خبری را که به شکل صحیح آن بیاورند، حقیقت دارد؛ ولی آنان، دروغهایی با آن آمیخته و اضافهاش میکنند».