باب (۶): زهد در دنیا، و بی ارزش بودن دنیا نزد الله متعال
۲۰٧۸ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ل: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صمَرَّ بِالسُّوقِ، دَاخِلاً مِنْ بَعْضِ الْعَالِيَةِ، وَالنَّاسُ كَنَفَيهُ وَ فِي رِوَايَةٍ: كنَفَتَهُ، فَمَرَّ بِجَدْىٍ أَسَكَّ مَيِّتٍ، فَتَنَاوَلَهُ فَأَخَذَ بِأُذُنِهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَيُّكُمْ يُحِبُّ أَنَّ هَذَا لَهُ بِدِرْهَمٍ»؟ فَقَالُوا: مَا نُحِبُّ أَنَّهُ لَنَا بِشَىْءٍ، وَمَا نَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ: «أَتُحِبُّونَ أَنَّهُ لَكُمْ»؟ قَالُوا: وَاللَّهِ لَوْ كَانَ حَيًّا، كَانَ عَيْبًا فِيهِ، لأَنَّهُ أَسَكُّ، فَكَيْفَ وَهُوَ مَيِّتٌ؟ فَقَالَ: «وَاللَّهِ لَلدُّنْيَا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ هَذَا عَلَيْكُمْ». (م/۲٩۵٧)
ترجمه: جابر بن عبد الله لمیگوید: رسول الله صاز نواحی شمالی مدینه، در حالیکه مردم دو طرف ایشان را احاطه کرده بودند، وارد بازار شد و گذرش به بزغالهی مرداری که گوشهای کوچکی داشت، افتاد. پیامبر اکرم ص گوش بزغاله را گرفت و آن را برداشت و فرمود: «چه کسی از شما دوست دارد که این را به یک درهم بخرد»؟ صحابه عرض کردند: ما دوست نداریم که آن را حتی مجانی برداریم؛ چکارش میکنیم؟ رسول الله صفرمود: «آیا تمایل دارید که از آنِ شما باشد»؟ صحابه گفتند: سوگند به الله، اگر زنده میبود، معیوب بود؛ زیرا گوشهایش بسیار کوچک است؛ الآن که مرده است، چگونه ما به آن تمایل داریم؟ پیامبر اکرم صفرمود: «سوگند به الله، ارزش دنیا نزد الله متعال کمتر از ارزش این نزد شما است».
۲۰٧٩ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَجَنَّةُ الْكَافِرِ». (م/۲٩۵۶)
ترجمه: ابو هریره سمیگوید: رسول الله صفرمود: «دنیا زندان مؤمن، و بهشت کافر است».
(در دنیا بسیاری از امور برای مسلمان، حرام است و اعمال زیادی بر او واجب میباشد؛ لذا مؤمن در چهار چوبی خاص و در دشواری بسر میبرد. اما کافر از همهی آنچه که در دنیا وجود دارد، بدون توجه به حلال و حرام بودن، استفاده میکند و در آخرت به جهنم میرود).