باب (۲٩): فضایل سلمان و صهیب و بلال ش
۱۶۸۳ـ عَنْ عَائِذِ بْنِ عَمْرٍو س: أَنَّ أَبَا سُفْيَانَ أَتَى عَلَى سَلْمَانَ وَصُهَيْبٍ وَبِلاَلٍ فِي نَفَرٍ، فَقَالُوا: وَاللَّهِ مَا أَخَذَتْ سُيُوفُ اللَّهِ مِنْ عُنُقِ عَدُوِّ اللَّهِ مَأْخَذَهَا قَالَ: فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَتَقُولُونَ هَذَا لِشَيْخِ قُرَيْشٍ وَسَيِّدِهِمْ؟ فَأَتَى النَّبِيَّ صفَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ لَعَلَّكَ أَغْضَبْتَهُمْ، لَئِنْ كُنْتَ أَغْضَبْتَهُمْ لَقَدْ أَغْضَبْتَ رَبَّكَ» فَأَتَاهُمْ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ: يَا إِخْوَتَاهْ، أَغْضَبْتُكُمْ؟ قَالُوا: لاَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ، يَا أُخَىَّ. (م/۲۵۰۴)
ترجمه: عائذ بن عمرو مزنی میگوید: ابو سفیان همراه چند نفر دیگر، از کنار سلمان و صهیب وبلال شگذشت. آنها گفتند: شمشیرهای الهی آنگونه که شایسته است، بر گردن دشمن الله (ابوسفیان که تا آن زمان مسلمان نشده بود) فرود نیامده است. ابوبکر سگفت: به بزرگ و سردار قریش، چنین میگویید؟ سپس نزد نبی اکرم صرفت و ماجرا را برای وی، تعریف نمود. رسول الله صفرمود: «ای ابوبکر! شاید تو باعث خشمگین شدن آنان شدهای. بدان که اگر باعث خشم آنان گردیدهای، در واقع، الله متعال را خشمگین ساختهای». آنگاه ابوبکر سنزد آنان رفت و گفت: ای برادران! آیا من باعث خشمگین شدن شما شدم؟ آنان گفتند: نه برادرم، الله متعال تو را بیامرزد.