باب (۳۶): نزدیک بودن نبی اکرم صبا مردم و تبرک جستن مردم از ایشان
۱۵٧۵ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ سقَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صإِذَا صَلَّى الْغَدَاةَ جَاءَ خَدَمُ الْمَدِينَةِ بِآنِيَتِهِمْ فِيهَا الْمَاءُ، فَمَا يُؤْتَى بِإِنَاءٍ إِلاَّ غَمَسَ يَدَهُ فِيهَا، فَرُبَّمَا جَاءُوهُ فِي الْغَدَاةِ الْبَارِدَةِ فَيَغْمِسُ يَدَهُ فِيهَا. (م/۲۳۲۴)
ترجمه: انس بن مالک سمیگوید: هنگامی که رسول الله صنماز صبح را میخواند، خدمتگزاران مدینه، ظرفهای آبشان را میآوردند؛ و هر ظرفی که آورده میشد، نبی اکرم صدستش را داخل آبش، فرو میبرد. و چه بسا که در یک صبح سرد میآمدند و پیامبر اکرم صدستش را در آب، فرو میبرد.
(قابل یاد آوری است که تبرک جستن بعد از رسول اکرم صبه کسی دیگر، جایز نیست؛ زیرا صحابه بعد از رسول الله صبه کسی دیگر، تبرک نجستند).
۱۵٧۶ـ عَنْ أَنَسٍ سقَالَ: لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صوَالْحَلاَّقُ يَحْلِقُهُ، وَأَطَافَ بِهِ أَصْحَابُهُ، فَمَا يُرِيدُونَ أَنْ تَقَعَ شَعْرَةٌ إِلاَّ فِي يَدِ رَجُلٍ. (م/۲۳۲۵)
ترجمه: انس سمیگوید: من رسول الله صرا دیدم در حالی که یک آرایشگر مشغول تراشیدن موهای سر ایشان بود و یارانش، اطراف او را گرفته بودند و تلاش میکردند تا هر موی پیامبر اکرم صدر دست یکی از آنها بیفتد.
۱۵٧٧ـ عَنْ أَنَسٍ س: أَنَّ امْرَأَةً كَانَ فِي عَقْلِهَا شَىْءٌ، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً، فَقَالَ: «يَا أُمَّ فُلاَنٍ انْظُرِى أَىَّ السِّكَكِ شِئْتِ، حَتَّى أَقْضِىَ لَكِ حَاجَتَكِ»، فَخَلاَ مَعَهَا فِي بَعْضِ الطُّرُقِ، حَتَّى فَرَغَتْ مِنْ حَاجَتِهَا. (م/۲۳۲۶)
ترجمه: انس سمیگوید: زنی که از نظر عقلی، مقداری مشکل داشت، گفت: یا رسول الله! من با شما کاری دارم. رسول الله صفرمود: «ای مادر فلانی، نگاه کن در هریک از کوچههای مدینه دوست داری، کارت را برایت انجام میدهم». راوی میگوید: آنگاه، رسول الله صدر یکی از راههای مدینه، با او به خلوت نشست تا اینکه صحبتهایش تمام شد.
(این خلوت، همانگونه که از حدیث بر میآید، سر راه مردم و عبور و مرور آنها و جلوی چشم مردم بوده و جزو خلوت مرد و زن بیگانه که حرام است، شمرده نمیشود؛ زیرا آنها صرفا از مردم، فاصله گرفته بودند؛ چرا که آن زن نمیخواست مردم، صحبتهایش را بشنوند. شرح نووی با اندکی تصرف)