باب (۱۱) دربارهی دَم کردن برای چشم زخم
۱۴۵۵ـ عَنْ عَائِشَةَ ب قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صيَأْمُرُنِى أَنْ أَسْتَرْقِىَ مِنَ الْعَيْنِ. (م/۲۱٩۵)
۱۴۵۵ـ عایشه ل میگوید: رسول الله صبه من دستور میداد تا برای چشم زخم، دَم کنم.
۱۴۵۶ـ عَن جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ لقَالَ: رَخَّصَ النَّبِيُّ صلآلِ حَزْمٍ فِي رُقْيَةِ الْحَيَّةِ، وَقَالَ لأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ: «مَا لِي أَرَى أَجْسَامَ بَنِي أَخِي ضَارِعَةً تُصِيبُهُمُ الْحَاجَةُ» قَالَتْ: لاَ، وَلَكِنِ الْعَيْنُ تُسْرِعُ إِلَيْهِمْ، قَالَ: «ارْقِيهِمْ» قَالَتْ: فَعَرَضْتُ عَلَيْهِ، فَقَالَ: «ارْقِيهِمْ». (م/۲۱٩۸)
ترجمه: جابر بن عبدالله لمیگوید: رسول الله صبه خانوادهی حزم، اجازه داد تا مار گزیدگی را دم کنند و خطاب به اسماء دختر عمیس ل فرمود: «چرا من بدن برادرزادههایم (فرزندان جعفر بن ابی طالب) را نحیف و لاغر میبینم؟ آیا از فقر و گرسنگی، رنج میبرند؟ اسماء گفت: نه، ولی بسیار زود دچار چشم زخم میشوند». پیامبر اکرم صفرمود: «آنان را دم کن». اسماء میگوید: آنگاه من کلماتی را برای دَم کردن، عرضه نمودم. رسول الله صفرمود: «آنان را دَم کن». (اشکالی ندارد با همین کلمات، دم کن.)