باب (۱۳): معالجه با عود هندی که به آن، قسط نیز میگویند
۱۴٧٧ـ عَن عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ ابْنِ مَسْعُودٍ: أَنَّ أُمَّ قَيْسٍ بِنْتَ مِحْصَنٍ ـ وَكَانَتْ مِنَ الْمُهَاجِرَاتِ الأُوَلِ اللاَّتِى بَايَعْنَ رَسُولَ اللَّهِ ص، وَهِىَ أُخْتُ عُكَّاشَةَ بْنِ مِحْصَنٍ، أَحَدِ بَنِي أَسَدِ بْنِ خُزَيْمَةَ ـ قَالَ: أَخْبَرَتْنِى أَنَّهَا أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صبِابْنٍ لَهَا لَمْ يَبْلُغْ أَنْ يَأْكُلَ الطَّعَامَ، وَقَدْ أَعْلَقَتْ عَلَيْهِ مِنَ الْعُذْرَةِ ـ قَالَ يُونُسُ: أَعْلَقَتْ غَمَزَتْ فَهِىَ تَخَافُ أَنْ يَكُونَ بِهِ عُذْرَةٌ، قَالَتْ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «عَلاَمَهْ تَدْغَرْنَ أَوْلاَدَكُنَّ بِهَذَا الإِعْلاَقِ؟ عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْعُودِ الْهِنْدِىِّ ـ يَعْنِى بِهِ الْكُسْتَ ـ فَإِنَّ فِيهِ سَبْعَةَ أَشْفِيَةٍ، مِنْهَا ذَاتُ الْجَنْبِ» قَالَ عُبَيدُاللهِ: وَ أَخبَرتَنِی أَنَّ ابنَهَا، ذَاك بَالَ فِي حَجرِ رَسُولِ اللهِ ص، فَدَعَا رَسُولُ اللهِ صبِمَاءِ فَنَضَحَهُ عَلَی بَولِهِ وَ لَم يَغسِلهُ غَسلاً. (م/۲۲۱۴)
ترجمه: عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود میگوید: ام قیس دختر محصن که یکی از مهاجران نخستین است و با رسول اکرم صبیعت کرد و خواهر عکاشه بن محصن و از قبیلهی بنی اسد بن خزیمه میباشد، گفت: پسرم را که هنوز خوراکی نشده بود و غذا نمیخورد، نزد رسول الله صبردم در حالی که گلویش را بخاطر افتادگی کامش، مالیده بودم. رسول الله صفرمود: «چرا با انگشت زبان کوچک و کام فرزندانتان را بالا میبرید؟ از عود هندی یعنی قسط استفاده کنید؛ زیرا عود هندی علاج هفت بیماری است که یکی از آنها ذات الجنب (سینه پهلو) است».
عبید الله میگوید: همچنین ام قیس سبه من گفت که همین بچهاش در آغوش رسول الله صادرار نمود؛ لذا پیامبر اکرم صآب خواست و بالای ادرارش ریخت و آن را نشست. (فقط به ریختن آب، اکتفا نمود.)