باب (۲): هیچکس نباید حیوانات بیمارش را نزد کسی که حیواناتش سالماند، ببرد
۱۴۸٧ـ عَن ابن شهاب: أَنَّ أَبا سَلَمَةَ بنِ عَبدِالرَّحمَنِ بنِ عَوفٍ حَدَّثَهُ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ صقَالَ: «لاَ عَدْوَى» وَ يُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ: «أَن لاَ يُورِدُ مُمرِضٍ عَلَی مُصحً» قَالَ أَبُوسَلمَةَ: كانَ ابُو هُرَيرَةَ يُحَدَّثُهَا كلتَيهِمَا عَن رَسُولِ اللهِ ص، ثُمَّ صَمَتَ اَبُو هُرَيرَةَ بَعدَ ذَلِك عَن قَولِهِ: «لاَ عَدْوَى» وَ أَقَامَ عَلَی «أَنْ لاَ يُورِدُ مُمْرِضٌ عَلَى مُصِحٍّ» قَالَ: فَقَالَ الْحَارِثُ بْنُ أَبِي ذُبَابٍ ـ وَهُوَ ابْنُ عَمِّ أَبِي هُرَيْرَةَ ـ قَدْ كُنْتُ أَسْمَعُكَ، يَا أَبَا هُرَيْرَةَ تُحَدِّثَنَا مَعَ هَذَا الْحَدِيثِ حَدِيثًا آخَرَ، قَدْ سَكَتَّ عَنْهُ، كُنْتَ تَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «لاَ عَدْوَى» فَأَبَى أَبُو هُرَيْرَةَ أَنْ يَعْرِفَ ذَلِكَ، وَقَالَ: «لاَ يُورِدُ مُمْرِضٌ عَلَى مُصِحٍّ» فَمَا رَآهُ الْحَارِثُ فِي ذَلِكَ حَتَّى غَضِبَ أَبُو هُرَيْرَةَ، فَرَطَنَ بِالْحَبَشِيَّةِ، فَقَالَ لِلْحَارِثِ: أَتَدْرِى مَاذَا قُلْتُ؟ قَالَ: لاَ، قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ، قُلْتُ أَبَيْتُ، قَالَ أَبُو سَلَمَةَ: وَلَعَمْرِى لَقَدْ كَانَ أَبُو هُرَيْرَةَ يُحَدِّثُنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «لاَ عَدْوَى» فَلاَ أَدْرِى أَنَسِىَ أَبُو هُرَيْرَةَ، أَوْ نَسَخَ أَحَدُ الْقَوْلَيْنِ الآخَرَ؟ (م/۲۲۲۱)
ترجمه: ابن شهاب میگوید: ابو سلمه بن عبد بن عوف گفت: رسول الله صفرمود: «واگیر بودن بیماری، اصالتی ندارد». همچنین ابوسلمه میگفت: رسول الله صفرمود: «هیچ کس نباید حیوانات بیمارش را نزد کسیکه حیواناتش سالماند، ببرد».
ابوسلمه میگوید: هردو حدیث فوق را ابوهریره ساز رسول الله ص نقل مینمود. اما بعدها سکوت کرد و حدیث «واگیر بودن بیماری، اصالتی ندارد» را بیان نمیکرد. ولی حدیث «هیچکس نباید حیوانات بیمارش را نزد کسیکه حیواناتش سالماند ببرد» را همچنان بیان میکرد. سرانجام، پسر عموی ابو هریره، حارث بن ابی ذباب، گفت: ای ابوهریره! من شنیدم که شما با این حدیث، حدیث دیگری نیز بیان میکردید؛ ولی هم اکنون، سکوت نمودهاید و آن حدیث را بیان نمیکنید؛ شما میگفتید: رسول الله صفرمود: «واگیر بودن بیماری، اصالتی ندارد». ابوهریره از این حدیث، اظهار بی اطلاعی کرد. لذا حارث با ابوهریره در این زمینه، بحث و مجادله نمود تا جایی که ابوهریره خشمگین شد و کلماتی به زبان حبشیها به زبان آورد و به حارث گفت: آیا متوجه شدی چه گفتم؟ حارث جواب داد: خیر. ابوهریره گفت: من گفتم: نمیپذیرم که چنین حدیثی، بیان کردهام.
ابوسلمه میگوید: بطور قطع، ابوهریره سبرای ما بیان مینمود که رسول الله صفرمود: «واگیر بودن بیماری، اصالتی ندارد»؛ اما من نمیدانم که آیا ابوهریره این حدیث را فراموش نمود یا اینکه یکی از این دو حدیث، دیگری را نسخ کرد.
توضیح: امام نووی در شرح صحیح مسلم میگوید: جمهور علما معتقدند که این دو حدیث، صحیح هستند. و توضیح آنها به این صورت است که حدیثی که میگوید: «سرایت بیماری، اصالتی ندارد» میخواهد به این نکته اشاره کند که اعتقاد مردم دوران جاهلیت مبنی بر اینکه بیماری بخودی خود و بدون مشیت الهی میتواند سرایت کند، اعتقاد درستی نیست. و حدیث دوم که میگوید: «هیچ کس نباید حیوانات بیمارش را نزد حیوانات سالم ببرد»، مردم را راهنمایی میکند که از جاهایی که به مشیت الهی، متضرر میشوید، پرهیز نمایید. لذا در حدیث اول، سرایت بیماری بدون مشیت الهی، نفی شده، و در حدیث دوم، سرایت با مشیت الهی تأیید شده است.
و فراموشی ابو هریره که راوی حدیث است، خدشهای به صحت حدیث، وارد نمیکند؟ و این ، رای جمهور علما میباشد. قابل یادآوری است که این حدیث از تعداد دیگری از یاران پیامبر اکرم صامثال سائب بن یزید، جابر بن عبدالله، انس بن مالک و ابن عمر شروایت شده است. شرح نووی بر صحیح مسلم با اندکی تصرف.