ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۱۴): خشنودی الله متعال از شهدا و خشنودی شهدا از الله متعال

باب (۱۴): خشنودی الله متعال از شهدا و خشنودی شهدا از الله متعال

۱۰۸۱ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ سقَالَ: جَاءَ نَاسٌ إِلَى النَّبِيِّ ص: فَقَالُوا: أَنِ ابْعَثْ مَعَنَا رِجَالاً يُعَلِّمُونَا الْقُرْآنَ وَالسُّنَّةَ، فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ سَبْعِينَ رَجُلاً مِنَ الأَنْصَارِ يُقَالُ لَهُمُ الْقُرَّاءُ، فِيهِمْ خَالِى حَرَامٌ، يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ وَيَتَدَارَسُونَ بِاللَّيْلِ يَتَعَلَّمُونَ، وَكَانُوا بِالنَّهَارِ يَجِيئُونَ بِالْمَاءِ فَيَضَعُونَهُ فِي الْمَسْجِدِ، وَيَحْتَطِبُونَ فَيَبِيعُونَهُ وَيَشْتَرُونَ بِهِ الطَّعَامَ لأَهْلِ الصُّفَّةِ وَلِلْفُقَرَاءِ، فَبَعَثَهُمُ النَّبِيُّ صإِلَيْهِمْ، فَعَرَضُوا لَهُمْ، فَقَتَلُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغُوا الْمَكَانَ، فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلِّغْ عَنَّا نَبِيَّنَا أَنَّا قَدْ لَقِينَاكَ، فَرَضِينَا عَنْكَ وَرَضِيتَ عَنَّا – قَالَ: وَأَتَي رَجُلٌ حَرَامًا خَالَ أَنَسٍ مِنْ خَلْفِهِ فَطَعَنَهُ بِرُمْحٍ حَتَّى أَنْفَذَهُ، فَقَالَ حَرَامٌ: فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلأَصْحَابِهِ: «إِنَّ إِخْوَانَكُمْ قَدْ قُتِلُوا، وَإِنَّهُمْ قَالُوا: اللَّهُمَّ بَلِّغْ عَنَّا نَبِيَّنَا أَنَّا قَدْ لَقِينَاكَ فَرَضِينَا عَنْكَ وَرَضِيتَ عَنَّا». (م/۶٧٧)

ترجمه: انس سمی‌گوید: عده-ای نزد نبی اکرم صآمدند و گفتند: مردانی را همراه ما بفرست تا قرآن و سنت را به ما بیاموزند. رسول الله صهمراه آنان، هفتاد نفر از انصار را که قاری گفته می‌شدند، فرستاد. دایی‌ام حرام نیز در میان آنان بود. این هفتاد نفر، شب‌ها قرآن تلاوت می‌کردند؛ بدین معنا که برای یکدیگر می‌خواندند و یاد می‌گرفتند. روزها هم آب می‌آوردند و داخل مسجد می‌گذاشتند و هیزم جمع آوری می‌نمودند و می‌فروختند و برای اهل صفه و فقرا غذا می‌خریدند.

پیامبر اکرم صاین قاریان را به سوی آنان فرستاد. اما قبل از اینکه به مقصد برسند، کافرانی که درخواست قاری کرده بودند، به آنها حمله کردند و آنان را به قتل رساندند. آنها گفتند: بار الها! پیام ما را به پیامبرمان برسان که ما به دیدار تو رفتیم و از تو خشنود شدیم و تو نیز از ما خشنود شدی.

راوی می‌گوید: فردی از پشت سر به حرام؛ دایی انس؛ نزدیک شد و نیزه‌ای در بدنش فرو برد. حرام گفت: سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم.

رسول الله صبه یارانش گفت: «برادران شما کشته شدند و گفتند: بار الها! پیام ما را به پیامبرمان برسان که ما به ملاقات تو رفتیم و از تو خشنود شدیم و تو نیز از ما خشنودی شدی».