ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۱۴): درباره‌ی غزوه‌ی احزاب که همان غزوه‌ی خندق است

باب (۱۴): درباره‌ی غزوه‌ی احزاب که همان غزوه‌ی خندق است

۱۱٧۳ـ عَنْ إِبْرَاهِيمَ التَّيْمِىِّ عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ حُذَيْفَةَ، فَقَالَ رَجُلٌ: لَوْ أَدْرَكْتُ رَسُولَ اللَّهِ صقَاتَلْتُ مَعَهُ وَأَبْلَيْتُ، فَقَالَ حُذَيْفَةُ: أَنْتَ كُنْتَ تَفْعَلُ ذَلِكَ؟ لَقَدْ رَأَيْتُنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلَيْلَةَ الأَحْزَابِ، وَأَخَذَتْنَا رِيحٌ شَدِيدَةٌ وَقُرٌّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَلاَ رَجُلٌ يَأْتِينِي بِخَبَرِ الْقَوْمِ، جَعَلَهُ اللَّهُ مَعِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؟ فَسَكَتْنَا، فَلَمْ يُجِبْهُ مِنَّا أَحَدٌ، ثُمَّ قَالَ: «أَلاَ رَجُلٌ يَأْتِينَا بِخَبَرِ الْقَوْمِ، جَعَلَهُ اللَّهُ مَعِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؟ فَسَكَتْنَا، فَلَمْ يُجِبْهُ مِنَّا أَحَدٌ، ثُمَّ قَالَ «أَلاَ رَجُلٌ يَأْتِينَا بِخَبَرِ الْقَوْمِ جَعَلَهُ اللَّهُ مَعِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؟ فَسَكَتْنَا، فَلَمْ يُجِبْهُ مِنَّا أَحَدٌ، فَقَالَ: «قُمْ يَا حُذَيْفَةُ، فَأْتِنَا بِخَبَرِ الْقَوْمِ». فَلَمْ أَجِدْ بُدًّا إِذْ دَعَانِى بِاسْمِى أَنْ أَقُومَ، قَالَ: «اذْهَبْ فَأْتِنِي بِخَبَرِ الْقَوْمِ، وَلاَ تَذْعَرْهُمْ عَلَىَّ». فَلَمَّا وَلَّيْتُ مِنْ عِنْدِهِ جَعَلْتُ كَأَنَّمَا أَمْشِى فِي حَمَّامٍ حَتَّى أَتَيْتُهُمْ، فَرَأَيْتُ أَبَا سُفْيَانَ يَصْلِى ظَهْرَهُ بِالنَّارِ، فَوَضَعْتُ سَهْمًا فِي كَبِدِ الْقَوْسِ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَرْمِيَهُ، فَذَكَرْتُ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص: «وَلاَ تَذْعَرْهُمْ عَلَىَّ». وَلَوْ رَمَيْتُهُ لأَصَبْتُهُ، فَرَجَعْتُ وَأَنَا أَمْشِى فِي مِثْلِ الْحَمَّامِ، فَلَمَّا أَتَيْتُهُ فَأَخْبَرْتُهُ بِخَبَرِ الْقَوْمِ وَفَرَغْتُ، قُرِرْتُ، فَأَلْبَسَنِى رَسُولُ اللَّهِ صمِنْ فَضْلِ عَبَاءَةٍ كَانَتْ عَلَيْهِ يُصَلِّى فِيهَا، فَلَمْ أَزَلْ نَائِمًا حَتَّى أَصْبَحْتُ، فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَالَ: «قُمْ يَا نَوْمَانُ». (م/۱٧۸۸)

ترجمه: ابراهیم تیمی به روایت از پدرش می‌گوید: ما نزد حذیفه سبودیم که مردی گفت: اگر رسول الله صرا درمی‌یافتم، در کنارش می‌جنگیدم و آزمایش خوبی پس می‌دادم. حذیفه سگفت: شما این کار را می‌کردید؟ ما شب جنگ احزاب همراه رسول الله صبودیم. در آن شب، باد تند و سردی می‌وزید. رسول الله صفرمود: «آیا کسی هست که اخبار دشمن را برایم بیاورد و روز قیامت، الله متعال او را همراه من قرار دهد»؟ همه‌ی ما سکوت کردیم و هیچ‌کس از ما به نبی اکرم صپاسخی نداد. دوباره رسول الله صفرمود: «آیا کسی هست که اخبار دشمن را برایم بیاورد و روز قیامت، الله متعال اورا همراه من قرار دهد»؟ باز هم سکوت کردیم و هیچ یک از ما به ایشان، پاسخی نداد. برای بار سوم پیامبر اکرم صفرمود: «آیا کسی هست که اخبار دشمن را برایم بیاورد و روز قیامت، الله متعال او را همراه من قرار دهد»؟ باز هم ما سکوت کردیم و هیچ‌کس از ما به او جوابی نداد. سرانجام، رسول الله صفرمود: «ای حذیفه! بلند شو و اخبار دشمن را برای ما بیاور». هنگامی که پیامبر اکرم صمرا به نام، صدا زد، مجبور شدم بلند شوم. پیامبر اکرم صفرمود: «برو و اخبار دشمن را بیاور بدون اینکه آنان را بترسانی و علیه ما تحریک کنی».

هنگامی که از آنجا براه افتادم و به دشمن رسیدم (به اندازه‌ای احساس گرما می‌نمودم که) گویا داخل حمامی راه می‌روم. در آنجا ابوسفیان را دیدم که پشت‌اش را با آتش، گرم می‌کرد. تیری در کمان گذاشتم و تصمیم گرفتم که ابوسفیان را هدف قرار دهم؛ اما بیاد سخن رسول الله صافتادم که فرمود: «آنان را مترسان و علیه ما تحریک نکن». گفتنی است که اگر تیراندازی می‌کردم، تیرم به هدف می‌خورد. به هر حال، من برگشتم در حالی که گویا در حمامی راه می‌روم. هنگامی که نزد رسول الله صآمدم و اخبار دشمن را برایش بیان نمودم و کارم تمام شد، احساس سرما کردم. سول الله صقسمت اضافه‌ی عبایی را که در آن نماز می‌خواند، بالای من انداخت. من تا صبح خوابیدم. هنگام صبح، رسول الله صفرمود: «ای مرد خوابیده! برخیز».

۱۱٧۴ـ عن الْبَرَاءَ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِصيَوْمَ الأَحْزَابِ يَنْقُلُ مَعَنَا التُّرَابَ، وَلَقَدْ وَارَى التُّرَابُ بَيَاضَ بَطْنِهِ وَهُوَ يَقُولُ:

«وَاللَّهِ لَوْلاَ أَنْتَ مَا اهْتَدَيْنَا
وَلاَ تَصَدَّقْنَا وَلاَ صَلَّيْنَا
فَأَنْزِلَنْ سَكِينَةً عَلَيْنَا
إِنَّ الأُلَى قَدْ أَبَوْا عَلَيْنَا».

قَالَ: وَرُبَّمَا قَالَ:

«إِنَّ الْمَلاَ قَدْ أَبَوْا عَلَيْنَا
إِذَا أَرَادُوا فِتْنَةً أَبَيْنَا».

وَيَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ. (م/۱۸۰۳)

ترجمه: براء سمی‌گوید: روز جنگ احزاب، رسول الله صرا دیدم که خاک، سفیدی شکمش را پوشانیده بود و می‌گفت:«بار الها! اگر تو نبودی، ما هدایت نمی‌شدیم، نماز نمی‌خواندیم و صدقه هم نمی‌دادیم. پس بر ما آرامش نازل کن. آنان دعوت ما را نپذیرفتند. هرگاه، اراده‌ی فتنه و فساد کنند، جلوی آنان را خواهیم گرفت».

قابل یادآوری است که رسول الله صاین اشعار را با آواز بلند می‌خواند.

۱۱٧۵ـ عَنْ أَنَسٍس: أَنَّ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍصكَانُوا يَقُولُونَ يَوْمَ الْخَنْدَقِ:

نَحْنُ الَّذِينَ بَايَعُوا مُحَمَّدًا
عَلَى الإِسْلاَمِ مَا بَقِينَا أَبَدًا

أَوْ قَالَ: عَلَى الْجِهَادِ، شَكَّ حَمَّادٌ وَالنَّبِىُّصيَقُولُ:

«اللَّهُمَّ، إِنَّ الْخَيْرَ خَيْرُ الآخِرَهْ
فَاغْفِرْ لِلأَنْصَارِ وَالْمُهَاجِرَهْ». (م/۱۸۰۵)

ترجمه: انس سمی‌گوید: یاران محمد صروز خندق می‌گفتند: ما کسانی هستیم که برای همیشه و تا زنده‌ایم با محمد صبر اسلام ـ و طبق روایت حماد: بر جهاد ـ بیعت کرده‌ایم. و نبی اکرم صمی‌فرمود: «همانا خیر، خیر آخرت است؛ پس مهاجرین و انصار را مغفرت کن».