باب (۳۶): فضایل عبد الله بن مسعود س
۱۶٩۲ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ مَسعُودٍ سقَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الآيَةُ: ﴿لَيۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِيمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ﴾[المائدة: ٩۳]. إِلَى آخِرِ الآيَةِ، قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص: «قِيلَ لِي: أَنْتَ مِنْهُمْ». (م/۲۴۵٩)
ترجمه: عبد الله بن مسعود سمیگوید: هنگامی که این آیه نازل گردید: ﴿لَيۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِيمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ﴾(بر کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، به سبب شرابی که در گذشته ـ قبل از تحریم ـ خوردهاند، گناهی نیست؛ اگر راه تقوا و ایمان را در پیش گیرند... تا آخر آیه) رسول الله صفرمود: «به من گفته شد که: تو ـ عبد الله بن مسعود ـ جزو آنان هستی» (که راه ایمان و تقوا را در پیش گرفتهاند.)
۱۶٩۳ـ عَنْ أَبِي مُوسَى سقَالَ: قَدِمْتُ أَنَا وَأَخِي مِنَ الْيَمَنِ، وَكُنَّا جِئنَا وَمَا نُرَى ابْنَ مَسْعُودٍ وَأُمَّهُ إِلاَّ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص، مِنْ كَثْرَةِ دُخُولِهِمْ وَلُزُومِهِمْ لَهُ. (م/۲۴۶۰)
ترجمه: ابو موسی اشعریسمیگوید: هنگامی که من و برادرم از یمن آمدیم، از بس که ابن مسعود و مادرش نزد رسول الله صرفت و آمد داشتند و همراه ایشان بودند، ما تصور میکردیم که آنها جزو خانواده و اهل بیت پیامبر اکرم صهستند.
۱۶٩۴ـ عَنْ أَبِي الأَحْوَصِ قَالَ: كُنَّا فِي دَارِ أَبِي مُوسَى مَعَ نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِ عَبْدِ اللَّهِ، وَهُمْ يَنْظُرُونَ فِي مُصْحَفٍ، فَقَامَ عَبْدُ اللَّهِ، فَقَالَ أَبُو مَسْعُودٍ: مَا أَعْلَمُ رَسُولَ اللَّهِ صتَرَكَ بَعْدَهُ أَعْلَمَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ هَذَا الْقَائِمِ، فَقَالَ أَبُو مُوسَى: أَمَا لَئِنْ قُلْتَ ذَاكَ، لَقَدْ كَانَ يَشْهَدُ إِذَا غِبْنَا، وَيُؤْذَنُ لَهُ إِذَا حُجِبْنَا. (م/۲۴۶۱)
ترجمه: ابو الاحوص میگوید: ما با تعدادی از یاران عبد الله بن مسعود که به مصحفی نگاه میکردند، در خانهی ابو موسی اشعری بودیم. در این اثنا، عبد الله برخاست. ابو مسعود گفت: من سراغ ندارم که رسول الله صبعد از خودش، فردی را بگذارد که از این شخص ایستاده، عالمتر به قرآن باشد. ابو موسی اشعری گفت: حالا که چنین گفتی، هنگامی که ما در محضر رسول الله صنبودیم، او حضور داشت. و هنگامی که ما اجازهی ورود نداشتیم، به او اجازه میدادند.
۱۶٩۵ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ مَسعُودٍ سأَنَّهُ قَالَ: ﴿وَمَن يَغۡلُلۡ يَأۡتِ بِمَا غَلَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾[آل عمران: ۱۶۱]. ثُمَّ قَالَ: عَلَى قِرَاءَةِ مَنْ تَأْمُرُونِى أَنْ أَقْرَأَ؟ فَلَقَدْ قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صبِضْعًا وَسَبْعِينَ سُورَةً، وَلَقَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صأَنِّي أَعْلَمُهُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ، وَلَوْ أَعْلَمُ أَنَّ أَحَدًا أَعْلَمُ مِنِّى لَرَحَلْتُ إِلَيْهِ، قَالَ شَقِيقٌ: فَجَلَسْتُ فِي حَلَقِ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صفَمَا سَمِعْتُ أَحَدًا يَرُدُّ ذَلِكَ عَلَيْهِ، وَلاَ يَعِيبُهُ. (م/۲۴۶۲)
ترجمه: از عبد الله بن مسعود روایت است که وی آیهی ﴿وَمَن يَغۡلُلۡ يَأۡتِ بِمَا غَلَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾را تلاوت نمود و گفت: شما دستور میدهید که بر اساس قرائت چه کسی قرآن را تلاوت کنم؟ من هفتاد و اندی سوره از سورههای قرآن کریم را نزد رسول الله صخواندهام. و اصحاب رسول الله صخوب میدانند که شناخت من نسبت به کتاب الله متعال بیشتر از آنان است. و اگر کسی را سراغ داشتم که شناخت بیشتری دارد، حتما رخت سفر میبستم و نزد او میرفتم.
شقیق (راوی از عبد الله) میگوید: من در حلقههای درس یاران محمد صمینشستم؛ هیچکس را ندیدم که این سخن عبد الله را رد کند و از او خرده گیری کند.
۱۶٩۶ـ عَنْ مَسْرُوقٍ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ل، فَذَكَرْنَا حَدِيثًا عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ، فَقَالَ: إِنَّ ذَاكَ الرَّجُلَ لاَ أَزَالُ أُحِبُّهُ بَعْدَ شَىْءٍ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صيَقُولُهُ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ مِنْ أَرْبَعَةِ نَفَرٍ: مِنِ ابْنِ أُمِّ عَبْدٍ ـ فَبَدَأَ بِهِ ـ وَمِنْ أُبَىِّ بْنِ كَعْبٍ، وَمِنْ سَالِمٍ، مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ، وَمِنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ». (م/۲۴۶۴)
ترجمه: مسروق میگوید: ما نزد عبد الله بن عمرو لبودیم و در آنجا حدیثی را از ابن مسعود یادآوری نمودیم. عبد الله بن عمرو گفت: بعد از سخنی که از رسول الله صشنیدم، همچنان این مرد را دوست دارم. شنیدم که رسول الله صفرمود: «قرآن را از چهار نفر یاد بگیرید: از ابن ام عبد (عبد الله بن مسعود) ـ با او آغاز نمود ـ ، ابی ابن کعب، سالم مولای ابی حذیفه و معاذ بن جبل».