باب (۴۳): فضیلت ابو موسی اشعری س
۱٧۰۶ـ عَنْ أَبِي مُوسَى سقَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِىِّ صوَهُوَ نَازِلٌ بِالْجِعْرَانَةِ، بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ، وَمَعَهُ بِلاَلٌ، فَأَتَى رَسُولَ اللَّهِ صرَجُلٌ أَعْرَابِىٌّ، فَقَالَ: أَلاَ تُنْجِزُ لِي يَا مُحَمَّدُ مَا وَعَدْتَنِى؟ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَبْشِرْ» فَقَالَ لَهُ الأَعْرَابِىُّ: أَكْثَرْتَ عَلَيَّ مِنْ «أَبْشِرْ» فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صعَلَى أَبِي مُوسَى وَبِلاَلٍ، كَهَيْئَةِ الْغَضْبَانِ، فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا قَدْ رَدَّ الْبُشْرَى فَاقْبَلاَ أَنْتُمَا» فَقَالاَ: قَبِلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صبِقَدَحٍ فِيهِ مَاءٌ، فَغَسَلَ يَدَيْهِ وَوَجْهَهُ فِيهِ، وَمَجَّ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: «اشْرَبَا مِنْهُ، وَأَفْرِغَا عَلَى وُجُوهِكُمَا وَنُحُورِكُمَا، وَأَبْشِرَا» فَأَخَذَا الْقَدَحَ، فَفَعَلاَ مَا أَمَرَهُمَا بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص، فَنَادَتْهُمَا أُمُّ سَلَمَةَ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ: أَفْضِلاَ لأُمِّكُمَا مِمَّا فِي إِنَائِكُمَا، فَأَفْضَلاَ لَهَا مِنْهُ طَائِفَةً. (م/۲۴٩٧)
ترجمه: ابوموسی اشعری سمیگوید: نبی اکرم صهمراه بلال، در جعرانه، میان مکه و مدینه، منزل گرفته بود و من نیز نزد ایشان بودم که یک نفر بادیه نشین نزد رسول الله صآمد و گفت: آیا به وعدهای که به من دادهای، وفا نمیکنی؟ پیامبر اکرم صخطاب به او فرمود: «به تو مژده میدهم». آن مرد، گفت: زیاد از این مژدهها به من دادهای. رسول الله صبا حالتی خشمگین، رو به ابوموسی و بلال کرد وفرمود: «مژدهام را نپذیرفت؛ شما آن را بپذیرید». آنان گفتند: یا رسول الله! ما پذیرفتیم. سپس، ظرف آبی خواست و دستها و صورتش را در آن شست و آب دهان انداخت و فرمود: «از این بنوشید و بر چهره و سینههایتان بریزید و شما را بشارت میدهم». آنان به دستور رسول الله صعمل نمودند. آنگاه، ام سلمه از پشت پرده صدا زد و گفت: از باقیماندهی آن برای مادرتان بگذارید. آنها نیز قدری از آن آب، برایش گذاشتند.