ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۱۵): درباره‌ی هدایای امیران

باب (۱۵): درباره‌ی هدایای امیران

۱۲۱۵ـ عَنْ أَبِي حُمَيْدٍ السَّاعِدِيِّ سقَالَ: اسْتَعْمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صرَجُلاً مِنَ الأَزْدِ عَلَى صَدَقَاتِ بَنِي سُلَيْمٍ يُدْعَي ابْنَ الأُتْبِيَّةِ، فَلَمَّا جَاءَ حَاسَبَهُ، قَالَ، هَذَا مَالُكُمْ، وَهَذَا هَدِيَّةٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «فَهَلاَّ جَلَسْتَ فِي بَيْتِ أَبِيكَ وَأُمِّكَ حَتّي تَأْتِيَكَ هَدِيَّتُكَ، إِنْ كُنْتَ صَادِقًا»؟ ثُمَّ خَطَبَنَا فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّى أَسْتَعْمِلُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَلِ مِمَّا وَلاَّنِي اللَّهُ، فَيَأْتِي فَيَقُولُ، هَذَا مَالُكُمْ وَهَذَا هَدِيَّةٌ أُهْدِيَتْ لِي، أَفَلاَ جَلَسَ فِي بَيْتِ أَبِيهِ وَأُمِّهِ حَتَّى تَأْتِيَهُ هَدِيَّتُهُ، إِنْ كَانَ صَادِقًا، وَاللَّهِ لاَ يَأْخُذُ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنْهَا شَيْئًا بِغَيْرِ حَقِّهِ، إِلاَّ لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى يَحْمِلُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَلأَعْرِفَنَّ أَحَدًا مِنْكُمْ لَقِيَ اللَّهَ يَحْمِلُ بَعِيرًا لَهُ رُغَاءٌ، أَوْ بَقَرَةً لَهَا خُوَارٌ، أَوْ شَاةً تَيْعِرُ» ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ»؟ بَصُرَ عَيْنِي وَسَمِعَ أُذُنِي. (م/۱۸۳۲)

ترجمه: ابو حمید ساعدی سمی‌گوید: رسول الله صشخصی از طایفه ازد را که ابن اتبیّه نام داشت، برای وصول زکات اموال بنی سُلیم مأموریت داد. هنگامی که آن شخص، برگشت، پیامبر اکرم صاز وی حساب گرفت. او گفت: این، از آنِ شماست و این، هدیه (به من) است. رسول الله صفرمود: «اگر راست می‌گویی، چرا خانه‌ی پدر و مادرت ننشستی که به تو هدیه بدهند»؟ آنگاه رسول اکرم صسخنرانی نمود و بعد از حمد و ثنای الله متعال فرمود: «من یکی از شما را به کاری می‌گمارم که الله متعال مسئولیت آن را به من سپرده است؛ آنگاه او می‌آید و می‌گوید: این، مال شماست و این را به من هدیه داده‌اند. اگر راست می‌گوید در خانه‌ی پدر و مادرش می‌نشست تا به او هدیه بدهند. سوگند به الله که اگر یکی از شما چیزی از این اموال را بردارد، روز قیامت، در حالی به ملاقات الله متعال می‌رود، که آن را بر دوش دارد. و من یکی از شما را می‌بینم که الله متعال را ملاقات می‌کند در حالی که شتری بر دوش دارد و آن شتر، صدا می‌دهد یا گاوی بر دوش دارد و آن گاو، فریاد می‌کشد و یا گوسفندی به دوش دارد و آن گوسفند، بع بع می‌کند». آنگاه، پیامبر اکرم صبه اندازه‌ای دستانش را بلند نمود که سفیدی زیر بغلش مشاهده گردید و فرمود: «بار الها! آیا رساندم»؟ راوی می‌گوید: این صحنه را با چشمان خودم دیدم و این سخنان را با گوشهای خودم شنیدم.