باب (۴): خاک ریختن به چهرهی مداحان
۱۵۰٩ـ عَنْ هَمَّامِ بْنِ الْحَارِثِ: أَنَّ رَجُلاً جَعَلَ يَمْدَحُ عُثْمَانَ، فَعَمِدَ الْمِقْدَادُ، فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ، وَكَانَ رَجُلاً ضَخْمًا، فَجَعَلَ يَحْثُو فِي وَجْهِهِ الْحَصْبَاءَ، فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ: مَا شَأْنُكَ؟ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَدَّاحِينَ، فَاحْثُوا فِي وُجُوهِهِمُ التُّرَابَ». (م/۳۰۰۲)
ترجمه: همام بن حارث میگوید: مردی، تعریف و تمجید از عثمان سرا آغاز کرد. با دیدن این صحنه، مقداد سکه فردی قوی هیکل بود، زانوهایش را به زمین زد و نشست و شروع به ریختن ریگ به چهرهی آن مرد، نمود. عثمان سبه او گفت: این، چه کاری است؟ مقداد سگفت: رسول الله صفرمود: «هرگاه، مدّاحان را دیدید، به صورت آنها، خاک بریزید».