باب (۳۲): خوشبویی نبی اکرم صو نرمی و لطافت بدنش
۱۵۶٩ـ عَنْ أَنَسٍ بنِ مَالِك سقَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صأَزْهَرَ اللَّوْنِ، كَأَنَّ عَرَقَهُ اللُّؤْلُؤُ، إِذَا مَشَى تَكَفَّأَ، وَلاَ مَسِسْتُ دِيبَاجَةً وَلاَ حَرِيرَةً أَلْيَنَ مِنْ كَفِّ رَسُولِ اللَّهِ ص، وَلاَ شَمَمْتُ مِسْكَةً وَلاَ عَنْبَرَةً أَطْيَبَ مِنْ رَائِحَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص. (م/۲۳۳۰)
ترجمه: انس بن مالک سمیگوید: رنگ چهرهی رسول الله صزیبا و درخشان بود؛ عرقی مانند مروارید داشت؛ با قدرت و وقار راه میرفت؛ من هیچ دیبا و ابریشمی، لمس نکردم که نرمتر از کف دست رسول الله صباشد. همچنین، هیچ مُشک و عنبری را خوشبوتر از رایحهی پیامبر اکرم صنیافتم.
۱۵٧۰ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ سقَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صصَلاَةَ الأُولَى، ثُمَّ خَرَجَ إِلَى أَهْلِهِ وَخَرَجْتُ مَعَهُ، فَاسْتَقْبَلَهُ وِلْدَانٌ، فَجَعَلَ يَمْسَحُ خَدَّىْ أَحَدِهِمْ وَاحِدًا وَاحِدًا، قَالَ: وَأَمَّا أَنَا فَمَسَحَ خَدِّى قَالَ: فَوَجَدْتُ لِيَدِهِ بَرْدًا ـ أَوْ: رِيحًا ـ كَأَنَّمَا أَخْرَجَهَا مِنْ جُؤْنَةِ عَطَّارٍ. (م/۲۳۲٩)
ترجمه: جابر بن سمره سمیگوید: همراه رسول الله صنماز ظهر را خواندم و بعد از اینکه پیامبر اکرم صبیرون شد و به سوی خانوادهاش رفت، من نیز همراه او بیرون رفتم. در این اثنا، چند کودک به استقبال رسول الله صآمدند. نبی اکرم صبر رخسارهای هریک از آنها یکی یکی، دست کشید. همچنین رسول مکرم اسلام صبر دو رخسار من، دست کشید. از دستش، بویی به مشام من رسید که گویا آن را از صندوقچهی عطار، بیرون آورده است.