باب (۱۳): غزوهی رقاع
۱۱٧۲ـ عَنْ أَبِي مُوسَى سقَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صفِي غَزَاةٍ، وَنَحْنُ سِتَّةُ نَفَرٍ بَيْنَنَا بَعِيرٌ نَعْتَقِبُهُ، قَالَ: فَنَقِبَتْ أَقْدَامُنَا، فَنَقِبَتْ قَدَمَاىَ وَسَقَطَتْ أَظْفَارِى، فَكُنَّا نَلُفُّ عَلَى أَرْجُلِنَا الْخِرَقَ، فَسُمِّيَتْ غَزْوَةَ ذَاتِ الرِّقَاعِ، لِمَا كُنَّا نُعَصِّبُ عَلَى أَرْجُلِنَا مِنَ الْخِرَقِ، قَالَ أَبُو بُرْدَةَ: فَحَدَّثَ أَبُو مُوسَى بِهَذَا الْحَدِيثِ، ثُمَّ كَرِهَ ذَلِكَ، قَالَ: كَأَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَكُونَ شَيْئًا مِنْ عَمَلِهِ أَفْشَاهُ، قَالَ أَبُو أُسَامَةَ: وَزَادَنِى غَيْرُ بُرَيْدٍ: وَاللَّهُ يَجْزِى بِهِ. (م/۱۸۱۶)
ترجمه: ابوموسی اشعری سمیگوید: همراه رسول الله صبه غزوهای رفتیم. ما اشعریها، شش نفر بودیم و تنها یک شتر داشتیم که به نوبت، بر آن سوار میشدیم. بدین جهت پاهای ما فرسوده و زخمی شد. گفتنی است که پاهای من نیز زخمی شد و ناخنهایم افتاد. ما پاهایمان را با تکه پارچههای کهنه میبستیم. به همین خاطر، این غزوه را ذات الرقاع نامیدند. ابوبرده میگوید: نخست، ابوموسی، این حدیث را بیان میکرد؛ اما بعدها بیان این حدیث را ناپسند میدانست و شاید علت ناپسند دانستنش این بود که نمیخواست اعمالش را میان مردم، آشکار کند.
ابو اسامه میگوید: بجز بُریده، راویان دیگر افزودهاند که ابوموسی در پایان حدیث گفت: و الله متعال پاداش آن را میدهد.