باب (۱۵): دیدن الله متعال
۱٩۳۲ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ نَرَى رَبَّنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟ قَالَ: «هَلْ تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ الشَّمْسِ فِي الظَّهِيرَةِ، لَيْسَتْ فِي سَحَابَةٍ»؟ قَالُوا: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ، لَيْسَ فِي سَحَابَةٍ»؟ قَالُوا: لاَ، قَالَ: «فَوَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لاَ تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ رَبِّكُمْ إِلاَّ كَمَا تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ أَحَدِهِمَا، قَالَ فَيَلْقَى الْعَبْدَ فَيَقُولُ: أَىْ فُلْ أَلَمْ أُكْرِمْكَ، وَأُسَوِّدْكَ، وَأُزَوِّجْكَ، وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ وَالإِبِلَ، وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ وَتَرْبَعُ؟ فَيَقُولُ: بَلَى، أی ربِّ قَالَ فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلاَقِىَّ؟ فَيَقُولُ: لاَ، فَيَقُولُ: فَإِنِّى أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِى، ثُمَّ يَلْقَى الثَّانِىَ فَيَقُولُ: أَىْ فُلْ أَلَمْ أُكْرِمْكَ، وَأُسَوِّدْكَ، وَأُزَوِّجْكَ، وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ، وَالإِبِلَ، وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ وَتَرْبَعُ؟ فَيَقُولُ :بَلَى، أَىْ رَبِّ فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلاَقِىَّ؟ فَيَقُولُ: لاَ، فَيَقُولُ: فَإِنِّى أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِى، ثُمَّ يَلْقَى الثَّالِثَ فَيَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ، فَيَقُولُ: يَا رَبِّ آمَنْتُ بِكَ وَبِكِتَابِكَ وَبِرُسُلِكَ وَصَلَّيْتُ وَصُمْتُ وَتَصَدَّقْتُ، وَيُثْنِى بِخَيْرٍ مَا اسْتَطَاعَ، فَيَقُولُ هَهُنَا إِذًا، قَالَ: ثُمَّ يُقَالُ لَهُ: الآنَ نَبْعَثُ شَاهِدَنَا عَلَيْكَ، وَيَتَفَكَّرُ فِي نَفْسِهِ: مَنْ ذَا الَّذِي يَشْهَدُ عَلَىَّ؟ فَيُخْتَمُ عَلَى فِيهِ، وَيُقَالُ لِفَخِذِهِ وَلَحْمِهِ وَعِظَامِهِ: انْطِقِى، فَتَنْطِقُ فَخِذُهُ وَلَحْمُهُ وَعِظَامُهُ بِعَمَلِهِ، وَذَلِكَ لِيُعْذِرَ مِنْ نَفْسِهِ، وَذَلِكَ الْمُنَافِقُ، وَذَلِكَ الَّذِي يَسْخَطُ اللَّهُ عَلَيْهِ». (م/۲٩۶۸)
ترجمه: ابوهریره روایت میکند که جمعی از مردم به رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم گفتند: یا رسول الله! آیا ما روز قیامت، پرودگارمان را میبینیم؟ رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «آیا در دیدن خورشید در یک روز آفتابی برای شما مزاحمتی ایجاد میشود»؟ گفتند: نه یا رسول الله. فرمود: «آیا در دیدن ماه شب چهارده که ابری نباشد، برای شما مشکلی پپیش میآید و مزاحمتی ایجاد میشود»؟ صحابه رضوان الله علیهم جواب دادند: نه یا رسول الله.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هماهنگونه که در دیدن ماه و خورشید هیچ مشکلی ندارید، در دیدن پروردگارتان هم هیچ مشکلی نخواهید داشت». روز قیامت، الله متعال بنده اش را ملاقات میکند و میگوید: آیا به تو عزت و احترام عنایت نکردم؟ آیا تو را صاحب همسر نگرداندم؟ آیا اسبها و شتران زیادی در اختیار تو نگذاشتم؟ آیا به تو این امکان را ندادم که به سیادت و بزرگی رسیدی؟ بنده میگوید: بلی، پروردگارم. الله متعال میفرماید: آیا فکر میکردی که مرا ملاقات میکنی؟ بنده میگوید: خیر. الله متعال میفرماید: همانگونه که تو مرا فراموش نمودی، من نیز تو را فراموش مینمایم.
سپس الله متعال بنده ی دوم را ملاقات میکند و میگوید: آیا به تو عزت و احترام عنایت نکردم؟ آیا تو را صاحب همسر نگرداندم؟ آیا اسبها و شتران زیادی در اختیار تو نگذاشتم؟ آیا به تو این امکان را ندادم که به سیادت و بزرگی رسیدی؟ بنده میگوید: بلی، پروردگارم. الله متعال میفرماید: آیا فکر میکردی که مرا ملاقات میکنی؟ بنده میگوید: خیر. الله متعال میفرماید: همانگونه که تو مرا فراموش نمودی، من نیز تو را فراموش مینمایم.
سپس الله متعال بنده ی سوم را ملاقات میکند و همین سؤالات را از او نیز میپرسد. او میگوید: پروردگارا! من به تو، کتابهایت و پیامبرانت ایمان آوردم، نماز خواندم، روزه گرفتم و صدقه دادم. و تا جایی که میتواند خوبیها را برمی شمارد. الله متعال میگوید: همینجا توقف کن. الآن گواهمان را میآوریم تا علیه تو گواهی دهد. این بنده با خودش، فکر میکند و میگوید: چه کسی علیه من گواهی خواهد داد؟ در این هنگام بر دهانش، مُهر زده میشود و به ران، گوشت و استخوانش دستور داده میشود تا صحبت کنند. اینگونه ران، گوشت و استخوانش صحبت میکنند و اعمالش را برمی شمارند؛ البته این بدین خاطر است که عذرش به وسیله ی خودش برطرف گردد.
و باید دانست که این نفر سوم، همان منافق است که الله متعال از او ناراض میگردد».