باب (۴٧): فضیلت ابو سفیان صخر بن حرب س
۱٧۱۱ـ عَن ابي زُمَيْلٍ قَالَ: حَدَّثَنِي ابْنُ عَبَّاسٍ لقَالَ: كَانَ الْمُسْلِمُونَ لاَ يَنْظُرُونَ إِلَى أَبِي سُفْيَانَ وَلاَ يُقَاعِدُونَهُ، فَقَالَ لِلنَّبِيِّ ص: يَا نَبِىَّ اللَّهِ، ثَلاَثٌ أَعْطِنِيهِنَّ، قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: عِنْدِي أَحْسَنُ الْعَرَبِ وَأَجْمَلُهُ، أُمُّ حَبِيبَةَ بِنْتُ أَبِي سُفْيَانَ، أُزَوِّجُكَهَا، قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: وَمُعَاوِيَةُ تَجْعَلُهُ كَاتِبًا بَيْنَ يَدَيْكَ، قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: وَتُؤَمِّرُنِى حَتَّى أُقَاتِلَ الْكُفَّارَ، كَمَا كُنْتُ أُقَاتِلُ الْمُسْلِمِينَ، قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ أَبُو زُمَيْلٍ: وَلَوْلاَ أَنَّهُ طَلَبَ ذَلِكَ مِنَ النَّبِيِّ صمَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ، لأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يُسْئَلُ شَيْئًا إِلاَّ قَالَ: «نَعَمْ». (م/۲۵۰۱)
ترجمه: ابو زُمیل میگوید: ابن عباس لگفت: مسلمانان نسبت به ابو سفیان نگاه مثبتی نداشتند و با او نشست و برخاست نمیکردند؛ لذا او به نبی اکرم صگفت: ای پیامبر الله! سه چیز به من عنایت کن. پیامبر فرمود: «بفرمایید». ابو سفیان گفت: ام حبیبه دختر ابوسفیان ؛زیباترین زن عرب؛ نزد من است؛ میخواهم او را به نکاح تو بدهم. پیامبر صفرمود: «خوب است». ابوسفیان گفت: و از شما میخواهم که معاویه را به عنوان منشی و کاتب خود بپذیرید. پیامبر صفرمود: «خوب است». ابوسفیان گفت: درخواست دیگر من این است که مرا به عنوان امیر و فرمانده تعیین کنی تا همانگونه که با مسلمانان میجنگیدم، با کفار بجنگم. پیامبر صفرمود: «خوب است». ابو زُمیل میگوید: اگر ابو سفیان این درخواستها را نمیکرد، پیامبر اکرم صاین امتیازها را به او نمیداد؛ زیرا هر درخواستی که از رسول الله صمیشد، پاسخ مثبت میداد.
(بدیهی است که ابوسفیان سال فتح مکه یعنی هشتم هجری مسلمان شد؛ اما نبی اکرم صبا ام حبیبه در روایتی، سال ششم، و طبق روایتی دیگر، سال هفتم هجری ازدواج نمود؛ در نتیجه، چنین به نظر میرسد که در روایت فوق، یکی از راویان دچار وهم شده و به خطا رفته است والله اعلم).