حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

دوست صمیمی مرا بر این کار وا می‌داشت

دوست صمیمی مرا بر این کار وا می‌داشت

پس من در این وضع گاهی قدمی را به جلو گذاشته و دیگری را به عقب می‌کشیدم و گامی به جلو رفته و با گام دیگری به عقب برمی‌گشتم که یکی از بزرگترین برادران و مکرم‌ترین دوستانم به نام محمد، معروف به عاشق که خداوند او را از هر گزندی در حفظ خود قرار دهد به ارزش این علم و فضایل آن پی برد و به او الهام گردید که سعادت بدون بررسی از مسایل ریز و بزرگ آن نمی‌تواند به پایه اتمام برسد، و متوجه شد که رسیدن به آن میسر نیست، مگر بعد از مجاهده با شکوک و شبهات، و تحمل اختلافات و تناقضات، و غوطه‌خوردن در آن تمام نمی‌شود، مگر به کوشش مردی که نخستین در زننده باشد، و هرگاه مشکلات گریزان به او روی بیاورند، لبیک بگوید. لذا در این رابطه به سیر و سیاحت شهرها پرداخت، و با هرکسی که از او پندار خوبی داشت به بحث و بررسی پرداخت و قوت و ضعف آنان را بررسی کرد و با هرکسی که صحبت می‌کرد او را در این باره مفید نمی‌دانست، لذا دست به دامن من آویخت و مرا تحت فشار قرار داده یخنم را گرفت و بازداشت و هر عذری را که می‌آوردم حدیث الجام را خوانده مرا خاموش می‌کرد، تا این که راه‌ها را بر من تنگ نمود، و عذری برای ترک آن امر برایم نماند، و به این یقین رسیدم که با کار بسیار بزرگی مواجه شده‌ام و این صورتی است از آنچه به من الهام شده و در تقدیر بر من مقدر شده و از هر سوی به من روی آورده است.