بسیاری از آنچه به امام ابوحنیفه منسوب است تخریج بر مذهب است:
از آن جمله اینکه: بعضی را یافتم که مدعی است که تمام آنچه در این شروح طولانی و کتابهای بزرگ فتاوی وجود دارند گفتههای خود امام ابوحنیفه یا شاگردان او امام ابویوسف و امام محمد میباشند، و بین قول حقیقی این بزرگواران و آنچه بر آن تخریج گردیده است فرق نمیکند، و به این مطلب پی نمیبرد که میگویند: «على تخريج الكرخي كذا وعلى تخريج الطحاوي كذا» «بنا به تخریج کرخی چنین و بنا بر تخریج طحاوی چنان است» و نمیتواند در این گفتار که میگویند: «قال أبو حنيفه: كذا وجواب المسألة على مذهب أبي حنيفة أو على أصل أبي حنيفة كذا» «امام ابوحنیفه فرمود: چنین است و جواب مسئله بنا بر مذاهب امام ابوحنیفه یا بنا به قانون ابوحنیفه چنین است» فرقی قائل باشد، و گوش نمیدهد به آنچه محققین احناف مانند ابن همام و ابن نجیم در باره مسئله ده در ده گفتهاند، و مانند همین است دوری آب بقدر یک میل در باب تیمم و امثال این دو تا که این از تخریجات اصحاب هستند و در حقیقت مذهب نیستند.
و بعضی مدعی هستند که بنای مذهب بر این محاورات جدلی است که در مبسوط سرخسی، هدایه، تبیین و غیره مذکور میباشند، و نمیدانند که نخستین کسانی که اینها را ظاهر نمودهاند معتزلیها میباشند، و بنای مذهب احناف روی اینها نیست، سپس اینها را متأخرین از روی توسعه و تقویت اذهان طلاب و غیره خوب قرار دادهاند، و بیشتر این شکوک و شبهات به آنچه ما قبلاً ذکر کردیم حل و برطرف میگردند.