فطرت سالم به اتفاق بر منافع دعوت میکند:
و نباید چنین پنداشت که آنها بر این امور بدون هدف اتفاق کردهاند، مانند این که همه اهل مشرق و مغرب بر خوردن یک غذا اتفاق کرده باشند، و آیا سفسطهای شدیدتر از آن وجود دارد؛ بلکه فطرت سالم بیانگر این است که مردم، با وجود اختلاف سلیقهها و دوری اماکن و اختلاف مذاهب و ادیان، بر آن اتفاق نکردهاند، مگر به اعتبار هماهنگی طبیعی و فطری که از صورت نوعی، و نیازمندیهای زیادی که بر افراد نوع انسانی، و اخلاقی که از سلامتی طبیعت افراد انسانی پدید آمده، نباشد.
و اگر انسانی در بیابانی دور افتاده از شهرها، پرورش یابد و از هیچ کسی رسم و راهی یاد نگرفته باشد، صد در صد لوازماتی از قبیل گرسنگی، تشنگی و شهوت خواهد داشت؛ و خواهش نفسانی به زن پیدا میکند و در صورت صحت مزاج آن زن و مرد، فرزندانی از آنها به دنیا خواهند آمد، و اهل خانوادهها به آنها خواهند پیوست، و در میان آنها معامله و داد و ستدهایی بوقوع خواهد پیوست، و بدین شکل نیاز اولیه (منافع اولیه) پدید خواهد آمد، سپس وقتی زیاد شوند لازماً از میان آنها کسانی باید باشند که اخلاق فاضلهای داشته باشند و بین آنها برخوردهایی باید باشد که مستوجب نیازهای دیگر خواهد شد، والله أعلم.