زمین به تیمم اختصاص یافت:
خداوند از آن جهت زمین را به این امر اختصاص داد که تقریباً مفقود شدنی نیست، پس آن سزاوارتر است که ضیق به وسیله آن برطرف گردد، ثانیاً خاک از بعض جهت یک نوع وسیله پاککنندهای است، چنانکه کارد، شمشیر و خف به جای آب به وسیله خاک پاک میگردند، و نیز در آن یک گونه تذلل و پستی است که آلوده شدن صورت به خاک، با طلب عفو مناسبت دارد، اما در میان غسل و وضو در حق تیمم فرقی ملاحظه نگردید، و غلطیدن در خاک به جای غسل قرار نگرفت، زیرا آنچه معنایش در سطح ظاهر معقول نباشد به منزله مؤثر بالخاصیۀ قرار میگیرد، و مقدار، در آن قابل توجه نیست؛ زیرا در این باب بر همین چیز دل مطمئن میگردد، و در غلطیدن، به خاک یک نوع حرج وجود دارد که نمیتواند رافع حرج قرار بگیرد.
سردی مضر هم، در حکم سفر است، به دلیل حدیث عمرو بن العاص، سفر قید احترازی نیست، بلکه آن صورتی است که برای عدم وجدان آب که عموماً به ذهن مبادرت مینماید، در تیمم به مسح پاها امر نشد، زیرا پاها محل چرک و گرد و غبار میباشند و دستور به چیزی داده میشود که از قبل نباشد تا به وسیله آن تنبه حاصل بگردد.