دوم – خلل تلقی از روی دلالت:
در روش دوم بسیاری از قیاسات صحابه و تابعین و استنباط ایشان از کتاب و سنت داخل گردید، و هر اجتهاد در هر حال بر صواب نمیباشد، و گاه وقتی به کسی حدیثی نمیرسید یا میرسید، اما به گونهای که نمیتوانست آن را حجّت قرار بدهد، لذا بر آن عمل نمیکرد، سپس حقیقت حال به توسط صحابی دیگر برای او منکشف میشد، چنانکه برای حضرت عمر و ابن مسعود در تیمم از جنابت پیش آمد، و بسا اوقات سران صحابه بر چیزی از قبیل دلالتنمودن عقل، بر نفعی اتفاق میکردند و همین است منظور قول رسول خدا ج که فرمود: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ مِنْ بَعْدِي». «بر شماست که به سنت من و سنت خلفای راشدین بعد از من پایبند باشید». و حالانکه از اصول شرع نیست، پس کسی که در اخبار و الفاظ حدیث تبحر داشته باشد، برای او رهایی از لغزشگاه قدمها، سهل و آسان است.