رفاهیت مفسد و غیر منضبط:
و مانند عیش و عشرت پسندی که آن نیز حد جامع و مانعی ندارد و نمیتوان مواقع وجود آن را به وسیله علایم و امارات مشخص نمود تا دور و نزدیک بر آن پایبند قرار گیرند، و این بر هیچ یکی مخفی نیست که عجمیها عادت دارند که سواری توسن و سرکش، ساختمانهای قشنگ و مرتفع، لباسهای نازک و زیبا و زیورآلات گرانقیمت و پرارزش بکار برند، و این روشن و واضح است که رفاهیت با توجه به اختلاف مردم مختلف میباشد، پس ترفه یک ملتی برای دیگر تنگدستی به شمار میآید، و چیز با ارزش یک منطقه در منطقۀ دیگر بیارزش است.
و نیز معلوم است که نفع گاهی به با ارزش و بیارزش حاصل میشود، در صورتی که نفع به چیز بیارزش رفاهیت نیست...، و نفع بردن به وسیله چیز با ارزش گاه وقتی بدون این که به خوبیش توجه و قصدی باشد انجام میگیرد و یا بدون این که این در اکثر اوقات باشد اتفاق میافتد. بنابر این، در عرف به آن ترفه گفته نمیشود.