مبنای تشریع، قایمگردانیدن گمان به جای اصل است:
چون مبنای تشریع این است که گمان بجای اصل قرار داده میشود، بعضی از اشیای محسوس که مظان شرک در آنها وجود داشت کفر قرار داده شدند، مانند سجده برای بتها و ذبح به نام آنها و قسمخوردن به نام آنها و امثال آن. نخستین فتحی که نسبت به این علم برایم دست داد، این بود که قومی به من نشان داده شد که به مگس سمی کوچکی سجده میکردند که دم و اطرافش را تکان میداد، پس در قلبم القا گردید که آیا در اینها ظلمت شرک وجود دارد و خطیئت آنها را فرا گرفته است، آن چنانکه در بتپرستان مشاهده میگردد؟ بخود گفتم خیر؛ زیرا اینها این مگس را قبله قرار میدادند، و در جه ذلت و خواری را با دیگری آمیخته نکردهاند، گفته شد که: رمز را درست دریافتی، پس در آن هنگام قلبم از این علم پر گردید و به بصیرتی دست یافتم و حقیقت توحید و شرک برایم نمایان گردید، و آنچه که شرع مظان توحید و شرک قرار داده برایم واضح میگردیدند، و به ارتباط عبادت با تدبیر پی بردم، والله أعلم.