حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

دوم – آن که از باب تبلیغ نباشد:

دوم – آن که از باب تبلیغ نباشد:

در این باره آن حضرت ج فرموده است: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَىْءٍ مِنْ دِينِكُمْ فَخُذُوا بِهِ وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَىْءٍ مِنْ رَأْىٍ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ» «بدرستی که من بشر هستم وقتی به چیزی از دین به شما امر کردم آن را بگیرید و اطاعت کنید و اگر به چیز از رأس خودم به شما امر کردم بدانید که من نیز بشر هستم».

و نیز در باره تأبیر درخت خرما فرمود: «فَإِنِّى إِنَّمَا ظَنَنْتُ ظَنًّا فَلاَ تُؤَاخِذُونِى بِالظَّنِّ وَلَكِنْ إِذَا حَدَّثْتُكُمْ عَنِ اللَّهِ شَيْئًا فَخُذُوا بِهِ فَإِنِّى لَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ ». «من چیزی را گمان کردم، مرا بر گمانم نگیرید (اگر اشتباه کردم اعتراض نکنید) و هرگاه چیزی از الله (مسایل دینی) به شما گفتم، حتما بر آن عمل کنید؛ زیرا من بر خدا دروغ نمی‌بندم». از این قبیل است طب و این قول آن حضرت ج که فرمود: «عَلَيْكُمْ الأَدْهَمُ الأَقْرَحُ» و مستند این‌گونه ابواب تجربه می‌باشد، از آن جمله آن است که رسول خدا ج چیزی را به طور عادت نه عبادت و به حسب اتفاق نه به قصد و اراده انجام داده باشند، و بعضی آن‌ها را مانند قومش بیان می‌کرد مانند حدیث ام زرع و حدیث خرافه، و آن قول زید بن ثابت است که وقتی چند نفر پیش او آمدند و عرض کردند که حدثنا احادیث رسول الله ج فرمود: «كُنْتُ جَارَهُ، فَكَانَ إِذَا نَزَلَ عَلَيْهِ الْوَحْيُ، بَعَثَ إِلَيَّ، فَكَتَبْتُهُ لَهُ، فَكَانَ إِذَا ذَكَرْنَا الدُّنْيَا، ذَكَرَهَا مَعَنَا، وَإِذَا ذَكَرْنَا الآخِرَةَ، ذَكَرَهَا مَعَنَا، وَإِذَا ذَكَرْنَا الطَّعَامَ ذَكَرَهُ مَعَنَا، فَكُلُّ هَذَا أُحدِّثُكُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج». «من همسایۀ پیامبر بودم هرگاه بر او وحی نازل می‌شد دنبال من می‌فرستاد تا برایش وحی را می‌نوشتم و هرگاه ما راجع به دنیا گفتگو می‌کردیم پیامبر نیز با ما گفتگو می‌کرد و هرگاه آخرت را یادآور می‌شدیم او نیز با ما یادآور می‌شد و هرگاه از غذا گفتگو می‌کردیم او نیز با ما گفتگو می‌کرد، پس تمام این‌ها را از پیامبر جبرای‌تان بیان می‌کنم».

از آن جمله یکی آن که چیزی را به خاطر مصلحت جزئی در نظر می‌گرفت در آن حالی که آن از امور لازم بر تمام امت نبود، و این مانند آن که خلیفه دستور بدهد تا قشون مجهز و شعار تعیین گردد، چنان‌که حضرت عمر س فرمود: «ما لنا وللرَّمل كنا نتراءى به قوماً قد أهلكهم الله، ثم خشي أن يكون له سبب آخر». «فعلا ما پهلوان‌گردشی (در سه شوط اول طواف) را چکار می‌کنیم؟ ما بوسیله‌ی آن شوکت خویش را به قومی نشان می‌دادیم که خداوند هلاک‌شان گردانید، سپس ترسید که سبب دیگری نیز داشته باشد» لذا بسیاری احکام بر این حمل خواهند شد مانند آن که آن حضرت ج فرمود: «مَنْ قَتَلَ قَتِيلاً فَلَهُ سَلَبُهُ». «هر کسی کسی را بکشد وسایلش مال اوست (در جنگ)».

و بعضی از آن‌ها حکم و قضاوت می‌باشند، در این باره باید از بینات و اَیمان اتباع نمود، چنان‌که رسول خدا ج به حضرت علی س فرمود: «الشاهد يرى ما لا يراه الغائب». «حاضر چیزی می‌بیند که غائب نمی‌بیند».