سیاست پادشاه برای نگهداری لشکر:
و باید پادشاه از لشکر و قشونش نگهداری و باخبر باشد، و راه سیاست با آنها، همان است که مربی ماهر، با اسبش انجام میدهد که انواع دویدن آن را از ارقال [۸]، هروله [٩]، عدو [۱۰]، و غیره میداند، و عادات زشت آن را از فرمان نبردن و امثال آن میداند، و نیز آنچه که اسب را متنبه و بیدار میسازد بلد است، مانند چوبزدن، لگامکشیدن و غیره، سپس آن را زیر مراقبت خویش قرار میدهد، پس هرگاه چنین کاری بکند که خلاف رضایش باشد یا کاری را ترک نماید که موافق به رضایتش باشد، آن را به گونهای متنبه سازد که طبعاً منقاد گردد شدتش را کم کند، و سعی کند که آن را پریشان خاطر نسازد، پس متوجه نشود که چرا به آن زده است و صورت امری که به او القاء میکند در سینه و قلبش جایگزین باشد، و بیم مجازات در قلبش جای گرفته باشد، بازهم هرگاه انجام کارهای خواسته و خودداری از کارهای ناخواسته بدست آمدند، نباید از مشق و تمرین دست بردارد تا این که روش مطلوب، خلق و عادت آن قرار گیرد، و به گونهای درآید که اگر زجر و توبیخ هم نباشد مایل برخلاف عادت نشود، سپس همچنین بر کسی که میخواهد قشون را تمرین بدهد، لازم است بداند که راه وادار به کار مطلوب و جلوگیری از کار نامطلوب چیست و چه کارهایی را باید انجام داد که آنها متنبه و هوشیار باشند، و باید وضعیت او بگونهای باشد که از هیچ یک از این امور را لحظهای درنگذرد.
[۸] ارقال: از انواع دویدن سریع. [٩] هروله: کمترین نوع دویدن. [۱۰] عدو: دویدن.