حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

الهام انسان از نوع عالی آن است:

الهام انسان از نوع عالی آن است:

همچنین به انسان الهام گردید که چگونه از این ضروریات بهره‌برداری نماید، ولی همراه با این الهام سه چیز دیگر بر حسب مقتضای صورت نوعی عالی اعطا گردیده است.

یکی: برانگیخته ‌شدنش برای هرچیز از ناحیه رأی کلی است، پس حیوانیت بر حسب داعیه برآمده از طبیعت، به هدف محسوس یا موهوم برانگیخته می‌شود، مانند گرسنگی، تشنگی و شهوت. انسان گاهی به‌سوی نفع معقولی که علت طبیعی ندارد نیز برانگیخته می‌شود، پس می‌خواهد تا نظام درستی در کشور پیاده شود، یا این که خلقت خود را به پایه کمال برساند و نفس خود را مهذب گرداند، و یا از عذاب آخرت رهایی یابد، و یا پایه و مقام خویش را در قلوب مردم جای بدهد.

دوم: همراه با آن الهام راجع به نیازها، زیبایی هم باشد، پس حیوانیت تنها در حد برآوردن نیازها و برطرف‌نمودن ضررهایش تلاش می‌کند، ولی انسان بسا اوقات می‌خواهد تا خوشحال و شادمان و نفسش پیش از آن که نیازش برآورده گردد لذت ببرد، سپس می‌خواهد همسر زیبا و طعام لذیذ و لباس فاخرانه و ساختمان قشنگی داشته باشد.

سوم: در میان آنها صاحبان عقل و درایتی یافته می‌شوند که منافع خوب و درستی استنباط می‌نمایند؛ و کسانی یافته می‌شوند که در درون‌شان چیزهایی خطور می‌کند که در درون‌شان خطور نکرده است، ولی خودشان نمی‌توانند چیزی استنباط نمایند؛ پس وقتی از حکیمان چیزی را ببینند و یا از استنباط آنها چیزی بشنوند آن را از ته دل می‌پذیرند و آن را محکم نگه می‌دارند؛ زیرا آن را مطابق به علم اجمالی خویش یافته‌اند، پس بسا اوقات انسان گرسنه و تشنه می‌شود و غذا و نوشابه‌گیر نمی‌آورد، لذا برای بدست‌آوردن آنها مشقت‌ها و زحمت‌هایی را تحمل می‌نماید، پس قصد نفع‌بردن در برابر با این نیازش را می‌کند ولی راهش را نمی‌داند، باز بر حسب اتفاق با حکیم و دانشمندی برمی‌خورد که او نیز با چنین مشکل رو به روی شده، و او برای این شخص دانه‌های غذایی را می‌شناساند و این شخص بذر آن را و طریقه کشت و زرع و آبیاری و درونمودن و خرمن‌کردن و کوبیدن و غیره را استنباط می‌نماید و نگهداشتن آنها را تا روز نیاز یاد می‌گیرد، و نیز کندن چاه و ساختن خم و مشک و کاسه را یاد می‌گیرد و بدین ترتیب به دری از منافع دست می‌یابد، باز او دانه‌ها را به صورت دانه میجود، اما در معده هضم نمی‌شوند، و میوه‌ها را خام می‌خورد که بازهم هضم نمی‌شوند، پس در برابر با این، در فکر و اندیشه‌ای فرو می‌رود اما راه و چاره‌ای نمی‌یابد، آنگاه با حکیمی ملاقات می‌نماید که او راه پختن، بریان‌کردن، آردنمودن، و پختن نان را استنباط نموده است، پس بدین صورت در دیگری را برای رفاهیت بدست می‌آورد و همه نیازها را بر این باید مقایسه نمود. و اندیشمندان متفکر آنچه را که گفتم از ایجاد منافعی که قبلاً نبوده‌اند، در شهرها مشاهده می‌کند، و بر این قرن‌ها گذشته است و همیشه چنین کرده‌اند تا این که مجموعه‌ای از دانستنی‌های الهامی در تأیید به امور اکتسابی بدست آمده است، و نفس‌شان بر آنها ملتزم گردیده، و زندگی و مرگ آنان وابسته به آنهاست.

خلاصه این که وضع الهامات ضروری توام با این چیزهای سه‌گانه مانند تنفس است که اصل آن مانند حرکت نبض ضروری است، در حالی که اختیار درازکردن و کوتاه‌نمودن تنفس با اصل تنفس منضم گردیده است، و چون این سه امور بین همۀ مردم به طور مساوی دیده نمی‌شوند، زیرا ترکیب آنها باهم متفاوت است، و عقل‌های‌شان که موجب این انبعاث از رای کلّی و حُبِّ زیبایی، و بدست‌آوردن منافع، اقتدا در آنها و اختلاف‌شان در فراغت‌شان برای استدلال زیبایی و امثال آنها از اسباب دیگر، منافع نیز دارای دو تعریفند.