یکی از اسباب تحریف عدم تحمل روایت است:
یکی آن که تحمل روایت از صاحب دین و عمل به آن باقی نماند، چنانکه رسول خدا ج میفرماید: «ألاَ يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَانُ عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْقُرْآنِ، فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلاَلٍ فَأَحِلُّوهُ، وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ، فَحَرِّمُوهُ، وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ جكَمَا حَرَّمَ اللَّهُ ﻷ» «آگاه باشید نزدیک است کسی سیر بر روی تخت بخوابد و بگوید: به قرآن ملتزم باشید و آنچه را که قرآن حلال کرده حلالش بدانید و آنچه را که حرام کرده حرامش بدانید، در حالی که بدرستی آنچه را که رسول خدا حرام کرده مانند آن است که خدا حرام کرده است» و نیز فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا يَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنَ النَّاسِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالا، فَسُئِلُوا، فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا». «خداوند علم را از سینۀ بندگان خود محو نمیکند، بلکه با وفات علما آنرا از بین میبرد. و وقتی که علما از بین رفتند، مردم، جاهلان را رهبر خود قرار میدهند و مسائل خود را از آنها میپرسند. رهبرانشان نیز از روی جهالت، فتوا میدهند که هم خود گمراه میشوند وهم دیگران را به گمراهی میکشند»