انسان کمالاتی دارد که صورت نوعی متقاضی آنهاست:
باید دانست که انسان دارای کمالی است که صورت نوعی، خواهان آن است، و کمالی است که موضوع نوع، از جنس قریب و بعید متقاضی آنست، و همچنین سعادتش که نبودن آن کمال موجب ضررش است، نیز خواهان آن است، و صاحبان عقل مستقیم به آن روی میآورند و این نخستین کمال است؛ زیرا طبق معمول انسان به وسیله صفاتی ستایش میگردد که در آنها اجسام معدنی شریکش باشند مانند طول و قد و قامت، پس اگر این سعادت به حساباید پس کوهها باید بیش از انسان سعادتمند باشند؛ و به صفاتی ستوده میشود که نباتات با او در آن شریک هستند، مانند رشد و نمو و بیرونآمدن بهسوی وضعیت خوب و شکلتر و تازهای، پس اگر سعادت در این است که گلها و شقایقها سعادت کاملتری خواهند داشت، و نیز به صفاتی ستایش میشود که حیوانات در آنها شریک هستند مانند قوت بطش، بلندی صدا، غلبۀ شهوت، کثرت اکل و شراب، خشم زیاد و حسادت، و اگر سعادت در این امور باشد، پس سعادت خر باید بیشتر باشد، و به صفاتی ستوده میشود که مختص به انسان میباشند، مانند اخلاق مهذب و در منافع خوب و صنایع مرتفع و جاه و مقام عظیم.