مجازات مردم بر حسب کردارشان:
باید دانست که مردم به مقتضای کردارشان مجازات میگردند که نیکان به پاداش نیکی و بدان به کیفر بدی نایل میگردند و این مبتنی بر چهار وجه است:
یکی: مقتضای صورت نوعی است، همچنان که هرگاه حیوانات علف و درندهها گوشت بخورند مزاج آنها درست میشود و اگر برعکس، حیوانات گوشت و درندهها علف بخورند مزاج آنها فاسد میگردد، به همین صورت اگر انسانی اعمالی را انجام دهد که روح آن خشوع و توجه بهسوی خدا، پاکیزگی، سماحت و عدالت باشد مزاج ملکوتی درست میشود و اگر اعمالی را انجام دهد که روح آنها ضد اینها باشد مزاج ملکوتیش فاسد میگردد.
هرگاه از وزن بدن کاسته شود ملایمت و تنفر را چنان احساس میکند که یکی از ما درد سوختن را احساس نماید.
دوم: جهت ملأاعلی است، همچنان که برای هریکی از حیوانات نیروی درّاکهای در مغز وجود دارد که در اثر آن گذاشتن پای خود بر اخگر یا یخ را احساس مینماید، همچنین صورت انسانی که در ملکوت متمثل است خدمتگذارانی از ملایکه دارد که عنایت خداوندی نسبت به نوع انسان آنها را آفریده است، زیرا نوع انسان بدون آنها اصلاحپذیر نیست.
همچنان که یکی از ما بدون نیروهای ادراکی نمیتواند اصلاحپذیر باشد، پس هرگاه یکی از افراد انسان کار نجاتدهندۀ انجام دهد از آن ملایکه، شعاع شادی و سروری برمیخیزد، و هرگاه کار هلاکتباری انجام دهد، شعاع نفرت و بغض از آنها برمیخیزد؛ و این شعاعها در نفس آن فرد حلول نموده ایجاد خوشحالی یا وحشت میکنند و در نفوس بعضی از ملایکه و یا بعضی از انسان، حلول میکنند و ملهم میشوند تا او را دوست داشته برایش، احسان نمایند یا او را دشمن داشته با او، با بغض و بدی پیش آیند، همچنان که هرگاه یکی از ما پایش را بر اخگری بگذارد با نیروی ادراکی خود درد سوختن را درک میکند، سپس از آنجا شعاعی برمیخیزد که در قلب اثر میگذارد و او اندوهگین میشود و در طبیعت اثر میگذارد که گداخته میشود.
و تأثیرات این ملایکه در وجود ما، شبیه به تأثیر ادراکات در بدن ماست، پس همچنان که هرگاه یکی از ما دردی یا ذلتی را توقع داشته باشد شانههایش به لرزه درمیآیند، و رنگش زرد و جسدش ضعیف میشود، و گاهی شهوتش خارج میگردد، ادرارش قرمز میشود و گاهی ادرار و مدفوعش از شدت ترس خارج میگردد، پس همۀ اینها تأثیر نیروهای ادراکی و وحی و غلبه آنها در طبیعت هستند، پس به همین صورت ملایکۀ گماشته شده بر بنی آدم از آنها الهامات طبیعی و حالات سرشتی بر بنی آدم و بر ملایکۀ سفلی نازل میشود.
و همۀ افراد انسان مانند نیروهای طبیعی، برای ملایکه و مانند نیروهای ادراکی برای خود انسانها. پس همچنان که آن شعاعها به پایین نزولی دارند به بهشت هم رنگی از آنها صعود میکند که منجر به پدیدآمدن فیض از هیئتی میشود که رحمت و رضا یا غضب و لعن نامیده میشود، مانند آمادهکردن آتش جهت گرمکردن آب، و یا آمادهکردن مقدمات، جهت نتیجهگیری از آنها، و آمادهکردن دعا برای اجابت. پس از این جهت در جبروت تجدد و تغییر تحقق مییابد، بدین صورت که نخست غضب سپس توبه و یا نخست نعمت سپس خشم و غصب ایجاد میگردد، خداوند در این باره میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾[الرعد: ۱۱]. «خداوند وضعیت قومی را تغییر نمیدهد، مگر این که خود آنها، آن را تغییر بدهند».
رسول خدا ج در احادیث زیادی خبر داده است که فرشتگان اعمال بنی آدم را بهسوی خدا بالا میبرند و خداوند از آنان سؤال میکند که بندگان مرا در چه وضعی رها کردید؟ و این که عمل روز، قبل از عمل شب بهسوی خدا بالا برده میشود؛ در اینجا آن حضرت ج خبر داد که فرشتگان بین بندگان و نور خدا که قایم در بهشت است واسطه قرار میگیرند.
سوم: مقتضای شریعت مقرر شده بر آنهاست. پس همانگونه که نجومی و ستارهشناس میشناسد که هرگاه کواکب نظری از نظرات داشته باشند روحانیتی آمیخته از نیروهایش در گوشهای از فلک تمثل میگردد، پس وقتی که ناقل احکام فلکیات که ماه باشد آن را بهسوی زمین نقل کند خواطر آنها بر حسب این روحانیت منقلب میگردند، همچنین هرگاه وقتی از اوقات که در شرع به آن شب مبارکه گفته میشود بیاید عارف بالله متوجه میشود که روحانیتی آمیخته از احکام نوع انسان و مقتضای وقت، در ملکوت پدید میآید و از آنجا الهاماتی بر ذکیترین خلق خدا در آن روز نازل میگردد؛ و همچنین بر نفوسی که بالواسطه در ذکاوت با او نزدیک هستند این الهامات نازل میگردند.
سپس به همۀ مردم الهام میشود که این الهامها را مستحسن دانسته بپذیرند ناصر و حامی آنها را تأیید و معاند و دشمن آنها را ذلیل و خوار میسازد و به ملایکه پایینی الهام میشود تا با مطیعان برخورد خوب و با نافرمانان برخورد نامناسبی داشته باشند، سپس از این حالات رنگی بهسوی ملأاعلی و بهشت صعود میکند که در آنجا خوشنودی و نارضایتی ایجاد میگردد.
چهارم: این که هرگاه پیامبری در بین مردم مبعوث شود و خداوند با بعثت او بخواهد که بر مردم لطف بفرماید و آنها را بهسوی خیر نزدیک بگرداند و اطاعت و فرمانبرداری خود را بر آنها لازم بگرداند، علمی که بهسوی او وحی میگردد مشخص و متمثل گردیده، به همت و دعای آن پیامبر و قضای الهی آمیخته، موجب کمک و حمایت او قرار میگیرد، پس مستحکم و متحقق میشود.