حجة الله البالغه - جلد اول

فهرست کتاب

مثالی بر مسایل تخریج شده:

مثالی بر مسایل تخریج شده:

مانند آن که آن‌ها اصلی مقرر کرده‌اند که «أن الخاص مبين، ولا يلحقه البيان»، و آن را از روش گذشتگان در این آیه: ﴿ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ[الحج: ٧٧]. تخریج نموده‌اند.

هم‌چنین آن را از این قول رسول خدا ج تخریج نموده‌اند که فرمود: «لا تُجْزِيءُ صَلاةُ الرَّجُلِ، حَتَّى يُقِيمُ ظَهْرَهُ فِي الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ». «نماز انسان درست نیست تا این که پشت خود را هنگام بلند شدن از رکوع و سجده راست کند» وقتی آنان به فرضیت اطمینان در رکوع و سجده قایل نشدند و حدیث را بیانی برای آیه قرار ندادند، ایرادی بر آنان وارد گشت که چگونه در: ﴿وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ[المائدة: ۶]. خاص را مبین قرار نداده حدیث مسح علی الناصیة را بیان آن قرار می‌دهید.

همچنین قوله تعالی: ﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ[النور: ۲]. و قوله تعالی: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ[المائدة: ۳۸]. و قوله تعالی: ﴿حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ[البقرة: ۲۳۰].

و بیانی که سپس به آن‌ها لاحق شده است در پاسخ به آن تکلفاتی مرتکب شده‌اند که در کتاب‌های‌شان مذکور است، و نیز این اصل را مقرر کردند که «أن العام قطعي كالخاص» و آن را از روش گذشتگان در این آیه: ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ[المزمل: ۲۰].

و قوله ج: «لَا صَلَاةَ إلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ» تخریج نموده حدیث را مخصص آیه قرار ندادند، هم‌چنین قول آن حضرت ج: «فيما سقت العيون العُشر» را به حدیث قوله ج: «لَيْسَ فِيمَا دُونَ خَمْسَةِ أَوَاقٍ صَدَقَةٌ» تخصیص نمودند و امثال این، سپس بر آنان در باره آیۀ ﴿فَمَا ٱسۡتَيۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡيِ[البقرة: ۱٩۶].

ایراد گرفته شد منظور از هدی شاة و ما فوق آن است آن هم به بیان رسول خدا ج، پس در پاسخ به این ایرادات تکلفاتی بکار بردند، و هم‌چنین این اصل را مقرر نمودند که «مفهوم شرط و وصف اعتباری ندارد، آن را از این صنیع اوایل تخریج نمودند که در این آیه بکار برده شده است: ﴿وَمَن لَّمۡ يَسۡتَطِعۡ مِنكُمۡ طَوۡلًا[النساء: ۲۵]. «و هر کس از شما توانایى [مالى‏] نداشته باشد».

سپس بسیاری از روش‌های خود آنان علیه آنان وارد آمد، مانند حدیث: «في الإبل السائمة زكاة» که در پاسخ به آن تکلف نمودند، و نیز این اصل را مقرر نمودند که عمل به حدیث غیر فقیه واجب نیست، وقتی که به آنان باب الرأی مسدود باشد و آن را از روش خود در باره ترک حدیث مصراۀ [۲۸]بکار بردند، سپس حدیث قهقهه و حدیث عدم فساد با خوردن و آشامیدن فراموشکار، بر آن‌ها وارد شد که در پاسخ به آن نیز تکلف نمودند، و امثال آنچه ما ذکر کردیم زیاد است برای کسی که جستجو و تحقیق داشته باشد، و برای کسی که جستجو و تلاشی نداشته باشد بحث طولانی هم کفایت نمی‌کند چه برسد به اشاره.

[۲۸] از نصریه است: حبس شیر در پستان شتر یا گوسفند برای فروش و گول‌زدن مشتری.