اعمال از خود نفس برمیخیزند:
بدان که بدون شک، اعمالی که انسان به جدیت آنها را مورد توجهش قرار میدهد و اخلاقی که در نهادش رسوخ پیدا میکند همه از نفس ناطقه برخاسته باز بهسوی او برمیگردند، سپس به دامان او چسبیده و حسابرسی میشوند.
اما برخاستن آنها از نفس ناطقه از آنجاست که شما در گذشته دانستید که اجتماع نیروی ملکی و حیوانیت اقسامی دارد و هر قسم از آنها دارای حکمی است و غلبۀ مزاج طبیعی و متأثر شدن از ملایکه و شیاطین و امثال آنها از اسباب، صورت نمیگیرد، مگر برحسب آنچه که در طبیعت انسان عطا کرده و آنچه که مناسبتی در آن پدید میآید. بنابراین، مرجع و بازگشتن با واسطه یا بدون واسطه، بهسوی نفس ناطقه است.
آیا مرد زنصفت را مگر نمیبینید که در ابتدای امر بر طبیعت سست و بیارادهای آفریده میشود و از آن طبیعت کارشناس پی میبرد که اگر او رشد کرده جوان گردد لازماً عادات زنان را به خود میگیرد و خود را درزیّ آنها درمیآورد و رسوم آنها را شیوه خود قرار میدهد.
همچنین پزشک درمییابد که اگر کودک بر حسب طبیعت خودش جوان گردد و عارضهای دیگر برایش پیش نیاید جوان تنومند یا ضعیف و لاغر بار میآید.