کسی که با اصل دین و اسباب اختلاف، آشنایی دارد در نظر او تغییر و تبدیلی وجود نخواهد داشت:
پس هر کسی که اصل دین و اسباب اختلاف مناهج را شناخت پیش او تغییر و تبدیلی وجود ندارد. بنابر این، شرایع بهسوی ملتها منسوب گردیدهاند، و سرزنشها به آنها برگشته است، زیرا بنابر استعدادی که داشتند مستحق آن گردیدند، و به جدیت سؤال آنها را به زبان حال سؤال کردند و همین است معنی قول خداوند که فرمود: ﴿فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ٥٣﴾[المؤمنون: ۵۳]. «در میان خود کار و بارشان را دستخوش تفرقه و اختلاف کردند. هر گروهى به آنچه نزد خود دارند، شادمانند».
بنابر این، برتری امت پیامبر ج ظاهر گردید که سزاوار تعیین جمعه گردیدند، زیرا ناخوان بودند که از علوم مکتسبه چیزی نداشتند، و یهود سزاوار شنبه گشتند، زیرا عقیده داشتند که آن روزی است که خداوند در آن از کار آفرینش فراغت یافته است، و آن بهترین روزی است برای عبادت، حالانکه همه به دستور و وحی الهی میباشند؛ پس شرایع مانند احکام عزیمت هستند که نخست به آنها دستور داده میشود، سپس در آنجا عذرها و تنگناهایی پدید میآید که رخصت برای آنها در نظر گرفته شود، بسا اوقات بعضی از سرزنشها متوجه آنها میگردد، زیرا خودشان خواهان وجوب آن گردیدهاند. چنانکه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ﴾[الرعد: ۱۱]. «خداوند آنچه را که قومى در خود دارند دگرگون نمىسازد تا وقتى که آنچه را در ضمیر خود دارند، دگرگون سازند».
و رسول خدا ج فرموده است: «مَا رَأَيْتُ مِنَ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِينٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحَازِمِ مِنْ إِحْدَاكُنَّ» «از ناقصات عقل و دین کسی را که فکر و اندیشه مرد توانمند را از بین ببرد مانند شما زنان ندیدهام» سپس نقصان دین آنها را چنین توضیح داد: «أرأيت أنها إذا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ، وَلَمْ تَصُمْ» «مگر ندیدی وقتی که در حالت حیض قرار میگیرد، نماز و روزه بجای نمیآورد».