افعال عباد اختیاری هستند:
میگویم: افعال عباد اختیاری هستند، اما در این اختیار مختار کامل نیستند، بلکه مانند مردی هستند که میخواهد سنگی پرتاب کند پس اگر او قادر و حکیمی باشد در سنگ اختیار حرکت نیز میآفریند.
و روی این، این ایراد وارد نمیگردد که وقتی افعال عباد آفریدۀ خداوند هستند و همچنین اختیار آنها در آن افعال آفریدۀ اوست پس چرا به بندگان جزا و سزا متعلق میشود، زیرا معنی جزا به این برمیگردد که بعضی افعال خداوند بر بعضی دیگر مرتب میگردند، به این معنی که خداوند این حالت را در بنده آفریده است، پس این حالت بر حسب حکمت الهی متقاضی این است که حالت دیگری در او از قبیل نعمت یا درد آفریده شود، همچنان که در آب حرارت را میآفریند پس آن تقاضا میکند که بر آن، صورت هوا پوشانده شود.
شرط وجود اختیار و کسب عبد، در جزا و سزا عارضی است نه ذاتی، زیرا نفس ناطقه رنگ اعمال را که به او مستند نباشند بلکه از جهت کسب بهسوی دیگری منسوب گردند نمیپذیرد، و همچنین اعمالی را که به اختیار و قصد او مستند نگردند نمیپذیرد.
و این که بنده به آن سزا داده شود که نفس ناطقۀ او نپذیرفته است، خلاف مقتضای حکمت الهی است، پس وقتی وضع از این قرار است پس شرط قرارگرفتن این اختیار غیر مستقل، در جزا و سزا کافی است، به شرطی که مصحح پذیرش رنگ عمل باشد، و این کسب غیر مستقل هم کافی است، به شرط این که آن مصحح این باشد که این بنده مختص به این است که این حالت اخیر فقط در او آفریده باشد، نه در دیگری، و این تحقیق بسیار شریفی است که از کلام صحابه و تابعین مفهوم گردیده است، لذا آن را باید حفظ کرد.