وقتی که خداوند به چیزی امر یا نهی میفرماید مقتضایش آنست که به حال فرمانبرداران توجه بشود:
و از آن جمله این که هرگاه به چیزی امر و یا از آن نهی گردد، این متقاضی آن میشود که به وضع فرمانبرداران باید توجه نمود، و نافرمانان را کنار باید زد، و چون قراءت قرآن امر مطلوبی است که باید روی آن مواظبت گردیده بین مردم رواج پیدا کند، واجب گردید که این مسنون شود که غیر قاری، کسی دیگر امام جماعت نشود، و این که در مجالس و محافل به قاریان قرآن احترام و تعظیم بجای آورده شود، و چون تهمتزدن گناهی قرار گرفت، لازم شد گواهی تهمتزننده پذیرفته نشود، تا رتبه و پایه او پایین بیاید، و بر این اساس شروعکردن به سلام به اهل فسق و بدعت نهی شده است... و نظیرش در سیاست شهر، این است که به تیراندازان جایزه باید داد و رتبه و پایه آنها را باید بالا برد.