برای هر صورتی ماده قائم به آن لازم است:
و برای هر صورتی ماده قائم به آن لازم است؛ و آن هنگامی است که ماده متناسب صورت باشد و مثال صورت مانند مجسمه انسانی است که از موم ساخته میشود و امکان ندارد که این مجسمه بدون موم پدید آید، پس هرکسی بگوید که نفس ناطقه مختص به انسان هنگام مردم ماده را کلاً رها میکند دروغ گفته است، البته آن مادۀ بالذات دارد که روح هوایی میباشد و مادۀ عرضی دارد که جسم خاکی باشد، پس وقتی انسان بمیرد زایلشدن مادۀ خاکی به او ضرر وارد نمیکند در ماده روحی حلول نموده باقی میماند، و آن مانند کاتبی است ماهر که دستهایش قطع گردند و ملکۀ کتابت در وجود او به قوت خود باقی است و یا مانند کسی است که به راهرفتن حریص باشد، اما پاهای او قطع شده باشند، یا شنوا و بینایی که کر و کور گردانیده شود.